علل مشروعیت تعدد زوجات پیامبر (ص)
الف: مشروعیت احکام دین همگی از جانب خداوند متعال است و پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله از پیش خود چیزی نمی گوید.« وَمَا يَنطِقُ عَنِ الْهَوَى-إِنْ هُوَ إِلَّا وَحْيٌ يُوحَى» ( سوره نجم 3-4) تعدد زوجات چیزی جدیدی در ادیان الهی نیست عهد عتیق به صراحت از همسران متعدد پیامبران الهی نام می برد به عنوان مثال یعقوب علیه السلام 4 زن داشت ( پیدایش 29) حتی درباره سلیمان که کتاب مقدس او را فرزند خدا می خواند( کتاب اول تواریخ 28: 6) نقل می کند:«واورا هفتصد زن بانو و سیصد مُتعه بود» (اول پادشاهان 11: 3) و در ضمن در عهد جدید نیز هیچ عبارت صریحی از حضرت عیسی علیه السلام در رد و یا منع تعدد زوجات نیامده.
ب: درباره علت ازدواج هاى متعدد پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله به نكات زير اشاره مى كنيم:
1. يكى از ويژگى هاى اختصاصى رسول اللَّه صلى الله عليه وآله، امكان ازدواج بيش از چهار همسر به صورت عقد دائم بود(مجمع البيان، ج 8، ص 364) كه ديگران در اين ويژگى، شريك نبودند ؛ البته اين عدم محدوديت، بيش از ده سال دوام نيافت و پس از آن، ازدواج تازه براى آن حضرت تحريم شد(سيد محمد حسين طباطبايى، فرازهايى از اسلام، انتشارات جهان آرا، ص 174) كه آيه 52 سوره احزاب، بدان اشاره دارد. از اين رو، آزادى ازدواج نامحدود در يك دوره ده ساله، همگان را به رمز گشايى اين حكمت الهى سوق مى دهد.
2. تعدد زوجات و همسران در آن زمان، در منطقه عربستان، يك امر عادى و متداول بود و مختص به رسول خدا نبود و با مسائل هر زمان و مكان، بايد با توجه به معيارها و استانداردهاى همان زمان و مكان، نگاه كرد. رسول خداصلى الله عليه وآله با بسيارى از رسوم زمان خود كه در تضاد با اهداف و اصول تربيتى اسلام نبودند، مخالفتى نكرد؛ بلكه با واقع گرايى با آنها رو به رو شد تا كم كم آنها را تصحيح كرد و يا از اساس، برطرف ساخت.
3. حقوق زن در دوره تاريك جاهلى، دستخوش هوسرانى مرد قرار گرفته بود و اين حقوق نابود شده، به دست پيغمبر، زنده شد و زن به مقام خويش نايل گرديد ؛ بدان حد كه يكى از آخرين توصيه هاى پيامبر، رعايت جايگاه زن بود و فرمود: «اللَّه اللَّه فى النساء».
4. پيامبر در سن 25 سالگى با خديجه كبرى كه 28 ساله بود، ازدواج كرد و دوران جوانى و ميان سالى را با او گذراند و تا 50 سالگى، يعنى سال دهم بعثت، فقط با آن بانوى بزرگ زيست و تا هنگام درگذشت حضرت خديجه، با كسى ازدواج نكرد. از اين رو، اگر او شهوت ران بود، با زنى مسن تر از خود وصلت نمى كرد و 25 سال آغازين زندگى زناشويى و شور جوانى را با او نمى گذرانيد و يا همزمان با زنانى ديگر، پيوند زناشويى مى بست. و این امر نیز به دلیل نداشتن امکان و قدرت این کار نبود زیرا از جهت جایگاه اجتماعی ایشان امکان ازدواج متعدد برای ایشان وجود داشت و حتی کفار قریش به اوپیشنهاد کردند در صورت دست برداشتن از دعوت الهی بهترین و زیباترین دختران به عقد ازدواج او درآورند که حضرت نپذیرفت و اگر قصد پیامبر صلی الله علیه و آله شهوت رانی بود می توانست این پیشنهاد را بپذیرد.
5. اگر سخنى در باره ازدواج هاى متعدد مطرح است، درباره مقطع پس از رحلت نخستين همسر پيامبر است ؛ زيرا ازدواج هاى متعدد او در 13 سال آخر عمر، يعنى در حد فاصل سنين 50 تا 63 سالگى رخ داد ؛ دوره اى كه سال هاى پايانى اقامت در مكه و دوران اقامت در مدينه را شامل مى شود. به طور قطع، آن ازدواج ها، عوامل گوناگون دينى، سياسى، اجتماعى و اقتصادى داشت و براى حل مشكلات جارى بود ؛ زيرا سن 50 سالگى، اقتضايى براى خوش گذرانى جنسى مرد ندارد.
علاوه بر اين، بسيارى از زنانى كه پيامبر با آنان ازدواج كرد، بيوه بودند . معلوم است كه اين روش و اين نوع ازدواج، روش شهوت رانان نيست.با اين محاسبه، يك انسانِ محقق دورانديش، نمى تواند براى آن حضرت، انگيزه هاى شهوانى در نظر بگيرد ؛ چون ازدواج هاى متعدد، هنگامى ناپسند است كه بر محور اميال جنسى استوار باشد كه درباره پيامبر اكرم صلى الله عليه وآله، چنين برداشتى، ناصواب است. همچنين انسان هاى شهوات ران و تنوع طلب، معمولا از ازدواج هاى دائم شانه خالى مى كنند و به كامرانى هاى گذرا و آنى با زنان جوان زیبا رو مى پردازند ؛ در حالى كه در زندگى پيامبر، چنين امرى مشاهده نشد.
6. علت ازدواج هاى پيامبرصلى الله عليه وآله را در موارد ذيل، مى توان تحليل كرد:
الف) اجراى حكم الهى و زدودن افكار غلط جاهلى ؛ مانند ازدواج با زينب دختر جحش.
ب) تقويت جايگاه اجتماعى زنان آسيب ديده، همچون زنان بيوه و اسير و رفع تلقى منفى عصر جاهلى در كم ارزش بودن يا بى ارزش جلوه دادن آن زنان .
ج) دلجويى از زنان، به دليل آسيب هايى كه آنان به خاطر پذيرش اسلام، متحمل شدند ؛ مانند ازدواج با ام حبيبه.
د) يك حركت سياسى و برقرارى پيوند با قبايل و طوايف بزرگ عرب و جلب پشتيبانى آنان ؛ چون پيوند با عايشه.
ه) محافظت و تأمين زندگى بيوه زنان درمانده و فقير و يتيمان به جاى مانده ؛ مانند ازدواج باام سلمه و زينب، دختر خزيمه.
و) نشان دادن عظمت، شكوه و قدرتمندى اسلام و مسلمين ؛ مانند ازدواج با صفيه.
ز) حفظ آنان از خطرات جانى ؛ مانند وصلت با سوده.
ح) آزادسازى اسيران و بردگان ؛ مانند ازدواج با جويريه(ر.ك: الميزان، ج 4، ص 195 ؛ علامه طباطبايى)