سر تسعه عشر در احادیث و قرآن بانگاه امر بین الامرین شیعه
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ چندی پیش کتاب امامة و النص نوشته فیصل نور از چاپ خارج شد؛ این کتاب سعی در اثبات تناقض گویی بین کلام علمای شیعه با سنت نبوی و کلام وحی، قرآن مجید را دارد، غافل از آن که با قرار دادن دو مطلب در کنار هم و برداشت دوگانگی از آن، تناقض ثابت نمیشود. به خصوص که وقتی این دو کلام متعلق به ائمه و علمای شیعه و قرآن و سنت نبوی باشد که همه نور واحد هستند، اول چیزی که در تناقضهای ادعا شده نزد صاحبان اندیشه آشکار میشود توهم و پندار غلط بیننده تناقض است.
در طول تاریخ نیز وجود این تاریکی اندیشه سبب شد تا حقانیت امیرالمومنین (علیه السلام) برای گروهی در هالهای از ابهام و تردید فرو رود و در تناقضی آشکار پی به حقانیت یکی به صورت مطلق و محض نبرند و حق را دوگانه بپندارند و برای حق دوگانی قایل شوند همانطور که تاکنون چنین هستند.
در این نوشتار سعی شده است از عصمت ملائکه دفاع شود، به همین دلیل در ابتدای این تحقیق، تعاریف واژه عصمت مورد بررسی قرار گرفته و پس از آوردن نظرات علما در مورد عصمت و ملائکه و کاربرد آن در قرآن، چیستی عصمت ملائكه مورد بررسی قرار گرفته است و ازخود کلام و استدلالهای علمای متکلم و فقیه و فیلسوف و عارف شیعه دلایلی برای عصمت ملائکه آورده شده است.[۱]
سرّ تسعه عشر در احادیث و قرآن با نگاه امر بین الامرین شیعه
«اسرار أحاديث و روايات كه بيان بطون آياتاند، بسيار است. خداوند وهاب توفيق نيل بهآنها را مرحمت بفرمايد، در حديث مباركه فوق، زبانيه را موصوف به نوزده كرده است. در قرآن مجيد زبانيه در آخر علق است فَلْيَدْعُ نادِيَهُ سَنَدْعُ الزَّبانِيَةَ و در قرآن همين يك زبانيه است. و تسعة عشر در سوره مدثر است سَأُصْلِيهِ سَقَرَ وَ ما أَدْراكَ ما سَقَرُ لا تُبْقِي وَ لا تَذَرُ لَوَّاحَةٌ لِلْبَشَرِ عَلَيْها تِسْعَةَ عَشَرَ وَ ما جَعَلْنا أَصْحابَ النَّارِ إِلَّا مَلائِكَةً وَ ما جَعَلْنا عِدَّتَهُمْ إِلَّا فِتْنَةً لِلَّذِينَ كَفَرُوا لِيَسْتَيْقِنَ الَّذِينَ أُوتُوا الْكِتابَ وَ يَزْدادَ الَّذِينَ آمَنُوا إِيماناً. و در قرآن همين يك تسعة عشر است. ذيل حديث مروى در مجمع البيان اين بود كه «ليجعل اللّه كل حرف منها جنة من واحد منهم» و بظاهر عبارت بايد بفرمايد منها چه هم در ذوى العقول است و حديث در مجمع البيان از مخطوط مصحح و مطبوع معتمد چنان است كه نقل كردهايم و همان هم صحيح است زيرا در علق فرمود سندع الزبانيه كه زبانيه مدعو است. باز در مدثر دقت كن كه فرمود عليها تسعة عشر و عجب آنكه اصحاب نار جز ملائكه نيستند پس اصحاب ديگر آيات وعيد دلالت بر خلود عذاب ندارد مثل أُولئِكَ أَصْحابُ النَّارِ هُمْ فِيها خالِدُونَ [يونس/28] زيرا مجرد صحب دال بر عذاب ندارد، و آن عده را فتنه كافر و مؤمن قرار داد در هر يك از اين امور چه مطالبى بايد نهفته باشد؟ از اين همه بگذريم نوزده حرف بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمنِ الرَّحِيمِ را با زبانيه نوزدهگانه چه مناسبت است و در عدد نوزده چه سرى است؟ عَلَيْها تِسْعَةَ عَشَرَ مفادش اين است كه نوزده تن را بر آن گمارديم مثل اينكه بر زندان نگهبانان گمارند خداوند درجات استاد علامه ميرزا ابو الحسن رفيعى قزوينى را متعالى گرداند كه بتعبير شيرينش ميفرمود: جهنم زندان خدا است اما بدان كه اين تعبير با همه شيرينى آن رمز است. اين نوزده تن به بيان آيه بعد آن ملائكهاند و در سوره مباركه[تحريم/8] هم تصريح به ملائكه شده است يا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا قُوا أَنْفُسَكُمْ وَ أَهْلِيكُمْ ناراً وَقُودُهَا النَّاسُ وَ الْحِجارَةُ عَلَيْها مَلائِكَةٌ غِلاظٌ شِدادٌ لا يَعْصُونَ اللَّهَ ما أَمَرَهُمْ وَ يَفْعَلُونَ ما يُؤْمَرُونَ. و در سوره بعد آن كه ملك است تعبير به خزنه شده است كُلَّما أُلْقِيَ فِيها فَوْجٌ سَأَلَهُمْ خَزَنَتُها أَ لَمْ يَأْتِكُمْ نَذِيرٌ. پس زبانيه ملائكه موكل بر نارند كه به اصحاب نار و خزنه تعبير شدهاند. امير عليه السلام فرمود: «ان الكتاب يصدق بعضه بعضا» (نهج البلاغة خطبه هجدهم) و نيز فرمود: «كتاب اللّه ينطق بعضه ببعض و يشهد بعضه على بعض» (نهج البلاغه خطبه صد و سى و يكم)».[2]
مرحوم نراقى در خزائن آورده است:
«نكته، البسملة تسعة عشر حرفا و قلما كلمة فى القرآن تخلو من واحدة منها و ربما تحصل النجاة من شرور القوى التسعة عشر التى فى البدن اعنى الحواس العشرة الظاهرة و الباطنة و القوى الشهوية و الغضبية و السبع الطبيعية التى هى منبع الشرور و لهذا جعل اللّه سبحانه خزنة النار تسعة عشر بازاء تلك القوى فقال عَلَيْها تِسْعَةَ عَشَرَ. از سجن بسجين، سجن زندانست و سجين زندان سخت تنگ و تاريك چنانكه لفظ مدغم و فشرده آن حاكى است. همان طور كه از مايه و مايع سركه و انگبين سكنجبين آميخته در هم ساخته شود، و از لفظ سركه و انگبين لفظ سكنجبين در هم فشرده.»
مرحوم نراقى در خزائن آورده است كه: نكته، بسم الله ۱۹ حرف است و و در قرآن هرکلمه حرفی از این ۱۹ حرف را دارد و نجات از شرور قوای ۱۹ گانه بدن - یعنی حواس ۱۰ گانه ظاهر و باطن و قوای شهویه و غضبیه و ۷ قوه طبیعیه که منبع شرور هستند – به خاطر این حاصل میشود و به خاطر این خداوند خزنه آتش را ۱۹ تا قرار داده که برای هر یک از این قوا یک نگهبان باشد.[3]
علماى اخلاق صفات رذيله و شر را ۱۹ تا گرفتهاند مرحوم نراقى در معراج السعاده علت اينكه خداوند خزنه آتش را ۱۹ تا قرار داده است ۱۹ تا بودن قواى شر كه در انسان است دانسته كه اينجا ملك بمعناى ملك و سلطنت قدرت است و اين ملائكه كه اصحاب نار فرمود هستند، فتنه و ممتحن و آزمايش براى كافران و عامل يقين براى اهل كتاب و زياد شدن ايمان آنها دانسته است و براى ملائكه مجرد صحب دلالت بر دخول در آتش ندارد و براى انسان مختار به وسیله امتحان مقامش معلوم مىشود و وجودش محک میخورد و ایرادی به ممتحن و برگزار کننده امتحان که همان ملائک هستند، نیست. چون انسان با اختیار خود هرچه خواهد میکند و خدا و ملائکه کسی را مجبور نکردهاند تا گناه آنها گناه ایشان باشد. پس با نگاه امر بین الامرین مذهب شیعه سر تسعه عشر در قرآن معلوم میشود و با نگاه غیر شیعه، غیری که قائل به جبر است در اینجا هم معاذ الله برداشت میکند که ملائک و خدا معصیت میکنند.
پینوشت:
[۱]. برای مطالعه بیشتر به مقالات مقصر در جنگ جمل کیست،علی یا عایشه؟ و اگر در زمان جنگ صفین یا جمل بودید،کدام طرف را انتخاب می کردید؟ و تکثرگرایی و پلورالیسم در اندیشه قائلین به تصویب و تکثر گرایی با جمع بین خلفای سه گانه و رابطه تکثرگرایی و عدم عقلانیت پذیری اهل سنت مراجعه فرمائید و برای دیدن فهرست مقاله کلیک کنید تا به آدرس شیعه به عصمت ملایکه معتقد است بروید.
[2]. کتابخانه مدرسه فقاهت کتاب آغاز و انجام خواجه نصیر الدین طوسی کلیک کنید.
[3]. کتابخانه مدرسه فقاهت کتاب آغاز و انجام خواجه نصیر الدین طوسی کلیک کنید.
تهیه و تنظیم: *حجه الاسلام محمد صادق محسن زاده*
افزودن نظر جدید