خشوع پیامبر اکرم در نماز و تناقض با مسئله سَهوالنبی
از روایاتی که در کتابهای معتبر اهل سنت، ازجمله صحیح بخاری وجود دارد، و اهانت به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است، و چون در صحیح بخاری نقل شده است، و تمام احادیث صحیح بخاری را صحیح میدانند، علما و شارحان نقدی بر آن نزده بلکه درصدد توجیه متناقضات آن برآمدهاند، روایاتی است که سهوهای مختلف به پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) نسبت میدهد، مانند موارد مختلفی که پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)، تشهدشان را فراموش کردند، یا نماز پنج رکعتی خواندند، و ...
یکی از آن روایات که فقط در صحیح بخاری 6 مرتبه، از ابوهریره نقل گردیده (روایت اول آن در کتاب نماز، باب درهم کردن انگشتان دست در یکدیگر، در مسجد و... ؛ و سه روایت دیگر آن در کتاب سهو ذکر گردیده، و یک روایت در کتاب ادب و روایت دیگری در کتاب التمنی)، این روایت است: «عن ابنسيرين عن أبيهريرة قال: صلى بنا رسول الله (صلى الله عليه و آله و سلم) احدى صلاتي العشى. (قال ابنسيرين قد سماها أبوهريرة ولكن نسيت انا.) قال: فصلى بنا ركعتين ثم سلم. فقام إلى خشبة معروضة في المسجد فاتكأ عليها، كأنه غضبان ووضع يده اليمنى على اليسرى وشبك بين أصابعه ووضع خده الأيمن على ظهر كفه اليسرى، وخرجت السرعان من أبواب المسجد، فقالوا قصرت الصلاة؛ وفى القوم أبوبكر وعمر فهابا، ان يكلماه وفى القوم رجل في يديه طول، يقال له ذواليدين قال يا رسول الله! أنسيت أم قصرت الصلاة؟ قال: لم أنس ولم تقصر. فقال: أكما يقول ذواليدين. فقالوا: نعم فتقدم فصلى ما ترك، ثم سلم، ثم كبر وسجد مثل سجوده أو أطول ثم رفع رأسه وكبر ثم كبر وسجد مثل سجوده أو أطول، ثم رفع رأسه وكبر.[1] ابنسیرین از ابوهریره نقل نموده است که پیامبر اکرم (صلى الله عليه وآله وسلم) یکی از نمازهای ظهر یا عصر را میخواند وهمراه او نماز میخواندیم (ابنسیرین میگوید: ابوهریره گفت کدام نماز بوده ولی من فراموش کردم)؛ ابوهریره گفت: پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) دو رکعت خوانده و سلام دادند. پس بلند شدند و کنار چوبی که جلوی مسجد بود ایستاد و بر آن تکیه داد، در حالی که غضبناک بودند، و دست راست خود را بر روی دست چپ قرار دادند و انگشتانش را در یکدیگر فرو برده و گونه راست خود را بر کف دست چپش گذاشته بود. عدهای شتاب کردند و از درهای مسجد بیرون رفتند و گفتند: نماز کوتاه شده است. ابوبکر و عمر نیز در آنجا بودند و ترسیدند از رسول خدا (صلى الله عليه و آله و سلم) سؤال کنند. در میان مردم مردی بود که دستهای درازی داشت و به او ذوالیدین میگفتند. او گفت: یا رسول الله! آیا فراموش کردی یا نماز کوتاه شده است؟ پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) فرمود: نه فراموش کردم و نه نماز کوتاه شد؟ سپس فرمود: آیا چنین است که ذوالیدین میگوید؟ گفتند: آری. پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) جلو رفت و آنچه را ترک کرده بود، خواند و سپس سلام داد و آنگاه تکبیر گفت و سجده کرد و همانند سجدههای عادی یا طولانیتر. سپس سر را بلند کرد و تکبیر گفت. سپس تکبیر گفت و سجده کرد، مانند سجدههایی که میکرد یا اندکی طولانیتر. سپس سر را بلند کرد و تکبیر گفت. (بدون تشهد و سلام).»
ما در این گفتار فعلاً بحثی بر اثبات مسأله عصمت أنبياء و آیا آنها سهو انجام میدهند یا نه، نداریم که احتیاج به بحث مستقلی دارد، ما در این کلام تنها به تناقضات موجود در این روایت میپردازیم.
در مورد این روایت در فتح الباری شرح صحیح بخاری، دو صفحه و در عمدة القاری، حدود شش صفحه، و سه صفحه در شرح صحیح مسلم، بحث نموده که ذوالیدین که در حدیث است، کیست؟ آیا آنکه در جنگ بدر شهید شده و نام ذوالشمالین دارد، یا شخص دیگری به نام خرباق که پس از پیامبر اکرم هم زنده بوده است.[2] بعضی گفتهاند: ذوالشمالین و ذوالیدین یکی هستند، بعضی آنها را دو نفر میدانند، و آنهایی که ذوالیدین را از بنی سلیم میدانند، نام او را خرباق بن عمرو میدانند. در کتبی که در مورد شناخت صحابه نوشته شده (الاستیعاب و اسدالغابة) نامی از خرباق برده نشده؛ در کتاب ابنحجر فقط نامی از او برده شده و در شرح حال او گفته شده که او یک صحابی است که این روایت را میگویند در مورد اوست.[3] که ممکن است از همان 150 صحابی ساختگی باشد، که برای جعل حدیث ساخته شدهاند.[4]
اهمیت تشخیص آنکه به پیامبر اکرم گفته نماز شما کوتاه شده از این جهت مهم است، که اگر ذوالیدین، ذوالشهادتین باشد، او در جنگ بدر شهید شده، و قضیه مربوط به قبل از جنگ بدر است، و روایت توسط ابوهریره به گونه ای بیان شده که انگار خود در ماجرا بوده و قضیه را دیده و با توصیفات دقیق حالت پیامبر اکرم را پس از دو رکعت نماز و سلام دادن ذکر مینماید؛ از طرف دیگر اگر مربوط به خرباق، (صحابی مجهول) باشد که پس از پیامبر از دنیا رفته و سال هشتم هجری، زمان اسلام آوردن ابوهریره زنده بوده است، مشکلی پیش میآید و آن این است که اگر قصه مربوط به قبل جنگ بدر باشد، عدهای اینگونه توجیه میکنند که این قضیه صحیح است و با حديث ابنمسعود وزيد بن أرقم، نسخ شده است، ولی اگر مربوط به پس از سال هشتم باشد، سخن گفتن در بین نماز باعث بطلان نماز میگردد، و حتی کسانی که قائل به عدم بطلان نماز در سخن گفتن سهوی شدهاند، به این اندازه اجازه ندادهاند که پیامبر برود و با صحابه بحث کند و این مقدار کلام را همه مبطل میدانند، حتی اگر سهوی باشد، و به این نکته جناب سندی در شرح سنن نسائی متذکر شده است.[5] آنگاه سندی، ادامه میدهد: صاحب البحر از علمای حنفيه، میگويد: «من جواب خوبی برای اين اشكال پيدا نكردم».
این سهو فاحش و نسيان نسبت داده شده به پیامبر اکرم، نصف أركان نماز است، که سهوکنندگان در نمازشان انجام نمیدهند، و منافات با حالت خشوع و خضوع در برابر خدا دارد، به خصوص از عباد مخلص و أنبياء (عليهم السلام) و مخصوصاً سيد و خاتم آنان پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم)؛ و از این روایت متناقض که فقط یک راوی از صحابه نقل نموده، به دلیل صحیح دانستن تمام روایات صحیح بخاری، شارحان آن کتاب استنتاج نمودهاند که سهو در انبیاء جایز است؛ در صورتیکه آنان میتوانستند از این قاعده که سهو و نسیان در انبیاء حداقل بعد از نبوتشان جایز نیست، پیببرند این حدیث متناقض حتی اگر در صحیح بخاری آمده باشد، صحیح نیست. اگر آنان سهو را در پیامبر جایز میدانند، مکابره و تکذیب دیگران با قاطعیت از رفتار آنان نیست، که در این روایت اینگونه پیامبر اکرم را تصویر نمودهاند. سیوطی در شرح سنن نسائی از قرطبی نقل میکند: «قبول سهو از پیامبر اکرم مشكل است، به آنچه از حال و زندگی ایشان ثبت شده است. و محال است بر ایشان صدور خلاف واقع، و اعتذار از آن از دو جهت، یکی نفی سهو از ایشان به طور کلی و یکی صداقت ایشان؛ وقتی ایشان میفرمایند: نه سهوی انجام دادهام و نه نماز کوتاه شده و یقین دارند، چرا باید به یقین ذوالیدین عمل شود، بلکه ذوالیدین به یقین پیامبر دست از یقین خود بردارد و تأویلات دیگری که از قول پیامبر نمودهاند، صحیح نیست».[6]
در این حدیث جعلی بیان نشده که حکم مأمومین و کسانی از صحابه که شاید از ترس اینکه پیامبر بفرماید باید دوباره نماز عصر را بخوانند، با سرعت مسجد را ترک کردهاند، چه شده است، بلکه پیامبر به تنهایی نماز خود را تدارک نمودهاند. به جای این توجیهات بیمورد که عالمان منصف به قول سیوطی و قرطبی از این حدیث دست کشیدهاند، کمی انصاف به خرج دهند و نسبتی را که انسانهای معمولی به راحتی نمیچسبد به اشرف مخلوقات نچسبانند، که اگر اعتبار صحیحین مهم است، اعتبار پیامبر اکرم از آن مهمتر است، و اگر قصد دارند اینگونه پیامبر را پایین بکشند که خطای دیگر صحابه طبیعی جلوه کند، نیازی به این تخریبها وجود ندارد. چرا باید پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) را تخریب کنند، تا هر کسی کارش را بتواند توجیه کند: «قال سعد ورأيت عروة بن الزبير صلى من المغرب ركعتين فسلم وتكلم ثم صلى ما بقي وسجد سجدتين وقال هكذا فعل النبي (صلى الله عليه و آله و سلم).[7] سعد بن ابراهیم گفت: عروة بن زبیر را دیدم که نماز مغرب را دو رکعت خواند وسلام داد و سخن گفت، سپس بقیه نماز را خواند و دو سجده کرد و گفت: پیامبر اکرم (صلى الله عليه و آله و سلم) هم چنان کرده است.»
پینوشت:
[1]. صحیح البخاری، بخاری، دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1401ق، ج1، ص124 و ج2، ص66 و ج7، ص85 و ج8، ص33.
صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، بیروت: دارالفکر، ج2، ص86.
سنن ابیداود، سلیمان بن اشعث، دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1410ق، ج1، ص228.
سنن النسائی، نسائی، بیروت: دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1348ق، ج3، ص20. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
سنن الکبری، بیهقی، دارالفکر، ج2، ص357.
[2]. فتح الباری، ابنحجر، بیروت: دار المعرفة للطباعة والنشر، ج3، ص77.
عمدة القاری، عینی، بیروت: دار إحياء التراث العربي، ج4، ص263-268.
شرح صحیح مسلم، نووی، بیروت: دار الكتاب العربي، 1407ق، ج5، ص68-71.
[3]. الاصابة، ابن حجر، بیروت: دارالفکر، 1421ق، ج2، ص38.
[4]. رجوع کنید به کتاب «150 صحابی ساختگی» نوشته علامه عسکری.
[5]. سنن النسائی(وبهامشه حاشیة الامام السندی)، نسائی، بیروت: دارالفکر، 1421ق، ص308.
[6]. شرح سنن نسائی، سیوطی، بیروت: دارالکتب العلمیة، ج3، ص22.
[7]. صحیح البخاری، بخاری، دار الفكر للطباعة والنشر والتوزيع، 1401ق، ج2، ص66.
افزودن نظر جدید