چهره‌ای متفاوت و زشت از تشیع ؟!

  • 1393/10/16 - 16:23
یچ دینی و مذهبی نمی‌تواند ادعا نماید که پیروانش از افراط و تفریط به دور بوده و دچار آن نشده‌اند. چیزی که بدیهی است جامعه شیعه نیز بعضاً با افراط‌ها و تفریط‌های فراوانی روبرو بوده است که عالمان آگاه و روشن‌فکر با مراجعه به منابع اصیل دینی باید به تبیین مرزها و حدود آن‌ها بپردازند. در طول تاریخ تشیع همواره افراد گوناگونی در بعضی از اندیشه‌های مذهبی...

پایگاه جامع فرق ادیان و مذاهب_ هیچ دینی و مذهبی نمی‌تواند ادعا نماید که پیروانش از افراط و تفریط به دور بوده و دچار آن نشده‌اند. چیزی که بدیهی است جامعه شیعه نیز بعضاً با افراط‌ها و تفریط‌های فراوانی روبرو بوده است که عالمان آگاه و روشن‌فکر با مراجعه به منابع اصیل دینی باید به تبیین مرزها و حدود آن‌ها بپردازند. در طول تاریخ تشیع همواره افراد گوناگونی در بعضی از اندیشه‌های مذهبی دچار افراط شده‌اند اما هیچ‌گاه این افراط‌گرایی در خدمت جریانی خاص نبوده و به هدف ترویج و تبلیغ جریان‌ها و گروه‌ها مورد استفاده قرار نمی‌گرفته است این در حالی است که جریانی که از آن سخن می‌گوییم با بهره‌گیری از افراط‌گرایی‌های مذهبی می‌کوشند تا اولاً، چهره‌ای متفاوت و زشت از تشیع در منظر مسلمانان به جهانیان ارائه نماید و سدی در مقابل نفوذ تفکر انقلاب اسلامی ایران به وجود آورد. ثانیاً از درون به مقابله و ایستادگی در برابر تشیع اصیل و انقلابی پرداخته و با مبارزه درون‌مذهبی ضمن متزلزل ساختن جاذبه‌های تشیع آن‌ها را به دافعه تبدیل نماید. در ادامه نگاهی خواهیم داشت به بعضی از گزاره‌هایی که این جریان از آن‌ها به‌عنوان سرمایه اصلی در راه تبلیغ و ترویج خویش بهره می‌برد.

1) سوق‌دادن تمام مباحث اعتقادی و دینی در مواجهه با اهل سنت: این جریان با سوء استفاده از تعصبات مذهبی مردم، تمامی مطالب دینی را به  سمت مخاصمه و مواجهه با اهل‌سنت سوق می‌دهند و تنها از دریچه‌ی تنگ اختلافات شیعه و سنی به تمام مسائل دینی نگاه می‌کنند؛ با این رویکرد است که مبلغین این جریان تنها به بیان مسائلی می‌پردازند که شیعه و سنی در آن اختلاف داشته و آن‌ها می‌توانند با دامن زدن به این مباحث به تشدید دشمنی‌های دینی و مذهبی بپردازند. افزون بر این، اگر چه این جریان بر بحث ولایت ائمه اطهار (علیهم السلام) تأکید ویژه‌ای دارند، اما معمولاً با طرح مباحث حاشیه‌ای پیرامون ولایت پرداخته و در مواجهه با اهل سنت مطالبی را مطرح می‌کنند که اعتقاد به آن‌ها نقشی در اثبات موضوع ولایت ندارد، بلکه می‌تواند عامه‌ی مسلمانان را از خط ولایت دور ساخته و درگیر مجادله‌ها و مخاصمه‌های بی‌حاصل مذهبی نماید. این در حالی است که روایات معصومین (علیهم السلام) غیر این را می‌گویند. [1]

2) جابجا کردن جای اصول و فروع: همان‌گونه که بیان شد هنر این جریان پرداختن به حواشی و مهمل ساختن مطالب اصلی است. آن‌گونه که این جریان در مباحث دینی، مطالب اصلی و مهم را به حاشیه می‌راند و مطالبی را برجسته نموده و اصل نشان می‌دهد که می‌توانند که به‌وسیلۀ آن‌ها پیروانشان را به مخاصمه با مخالفانشان فراخوانند نمونه آن‌که پیرامون وقایع حادثه عاشورا بعضی از مسائل فرعی تاریخی را برجسته ساخته و به منزله اصول خدشه‌ناپذیر مذهبی از آن‌ها یاد می‌کند آن‌گونه که اگر دربارهٔ این موارد بعضی از دانشمندان فرهیخته شیعه اظهار نظرهای تاریخی و علمی داشته باشند، به لعن و دشنام‌گویی نسبت به آن‌ها پرداخته و این سخنان را دلیل انحراف از نهضت امام حسین (علیه السلام) می‌دانند. راست این‌که فروع جزئی تاریخی همچون عروسی حضرت قاسم (علیه السلام) و یا وجود فرزندی به نام حضرت رقیه برای امام حسین (علیه السلام) از مطالبی نیستند که علماء فرهیخته تشیع همچون شهید مطهری به خاطر اظهار نظر علمی پیرامون آن‌ها مورد لعن و دشنام واقع شود و گفته آن‌ها مخالفت با امام حسین (علیه السلام) تفسیر شود. البته این رویه منحصر به وقایع حادثه عاشورا نیست و از سوی این جریان در تمام مقولات دینی و مذهبی دنبال می‌شود.

3) دامن زدن به تعصبات کور مذهبی و ترویج انحصارگرایی در اندیشه دینی: اگرچه این جریان رسالت خویش را در مقابله و دشمنی با جریان وهابیت می‌بیند اما در رفتار و عمل، هم‌سو و هم‌جهت، با وهابیت حرکت نموده و از این جهت، انطباق کلی میان آن‌ها وجود دارد.

4) فرقه‌سازی در درون تشیع و مصادره‌ی عنوان تشیع: بعد از به وجود آمدن فرقه‌هایی همچون بهائیت از درون تشیع، که خود را دین و مذهبی نو معرفی نموده و عملاً از مذهب تشیع جدا شدند، توطئه‌ای جدید در دستور کار دشمنان اسلام قرار گرفت و آن این‌که افرادی در لباس عالمان دینی به ترویج افراط‌گرایی مذهبی در شیعه پرداخته و با مصادرهٔ نام تشیع برای تفکر خویش، دیگر شیعیان را برای فرقه‌هایی منحرف و جدا شده از تشیع معرفی کنند.

5) ترویج روحیه اخباری‌گری: این عده جمود تحجر و بستهٔ ذهنی را در مسائل عقیدتی و کلامی حکم‌فرما نموده و دخالت عقل را در عرصهٔ دین ممنوع ساخته‌اند. همچنین همانند اخباریون بدون بررسی روایات، به روایات استناد نموده و ملاک صحت روایات نزد ایشان، تطابق روایات با اندیشه‌های آن‌ها می‌باشد متأسفانه جریان افراط‌گرای شیعه به نحوی گسترده در حال ترویج روحیه اخباری‌گری در جامعه شیعه هستند، آن‌گونه که پرداختن به مسائل عقلی همچون فلسفه را کفر و الحاد دانسته و در این مسیر حتی ابایی از تکفیر مراجع و علمای بزرگ شیعه ندارند، چنان‌چه عارف و مرجع وارسته‌ای همچون آیت الله العظمی بهجت به خاطر آن‌که بهره‌ای از علوم عرفان نظری داشت، توسط این جریان منحرف خوانده شده (نعوذبالله) به‌عنوان ملحد و کافر از او یاد می‌شود.

6) ارائه چهره‌ای غیبی و دست‌نیافتنی از شریعت اسلام: این جریان در راستای اهداف دشمنان اسلام، چهره‌ای سکولار از دین اسلام ارائه نموده و از آموزه‌های دینی اسلام را به‌گونه‌ای تفسیر و بیان می‌نماید که دین اسلام در نگاه مخاطبین آن به‌عنوان «دین آخرت» شناخته شود. مثلاً در نگاه ایشان قیام امام حسین (علیه السلام) تنها وظیفه‌ای خاص برای آن حضرت بوده که از ناحیهٔ خداوند به ایشان الهام شده بود. وظیفه شیعیان نیز در قبال این قیام تنها عزاداری و سوگواری است که آن نیز دستوری غیبی و الهی می‌باشد، با این نگاه نباید درباره‌ی فلسفه قیام امام حسین (علیه السلام) و یا اهداف عزاداری سخنی گفته شود. همچنین این جریان با ارائه تفسیر غیبی و فرامادی از قیام حضرت صاحب‌الزمان هرگونه حرکت به سمت جامعه عدل مهدوی را حرکتی باطل معرفی می‌کند و انتظار فرج آن حضرت را در اعمالی فردی همچون دعا و نیایش خلاصه می‌نماید.

7) سیاست زدگی در عین ترویج شعار «جدایی دین از سیاست»: جریان افراط‌گرای تشیع اگر چه همواره حامی شعار «جدایی دین از سیاست» هستند اما این شعار را تا هنگامی دنبال می‌کنند که عمل به این شعار برای طاغوت‌های زمان و دشمنان اسلام فایده‌ای داشته باشد، اما در مقابل حکومت اسلامی ملت ایران آن‌ها نیز هم‌سو با جریان استکبار مواضعی سیاسی اتخاذ کرده و با برجسته کردن بعضی از مشکلات اقتصادی و فرهنگی به مبارزه عملی با نظام جمهوری اسلامی می‌پردازند. در این‌باره نیز امام خمینی (قدس سره) در پیام منشور روحانیت بهترین بیان را داشته‌اند.[2]

8) تخریب جریان فقاهت در شیعه و مرجعیت یافتن کسانی که صلاحیت مرجعیت ندارند: این جریان از یک سو با بیان تهمت‌های گوناگون اجتماعی، سیاسی و مذهبی به تخریب جریان اصیل فقاهت و مرجعیت در تشیع می‌پردازند و از دیگر سوی، با ابزارهای رسانه‌ای فراوان کسانی را به‌عنوان مرجع معرفی می‌نمایند که بهرهٔ کافی از فقاهت و اجتهاد نداشته و در راستای منافع دشمنان اسلام قدم بر می‌دارند.

پی‌نوشت:

[1]. وسایل الشیعه، شیخ حر عاملی، انتشارات مؤسسه آل البیت (علیهم السلام)، ۱۴۰۹ قمری، ج ۱۲، ص ۸.
[2]. صحیفه  امام، خمینی، روح الله (رهبر انقلاب و بنیان گذار جمهوری اسلامی ایران)، ناشر: موسسه تنظیم و نشر آثار امام خمینی (ره)، محل نشر: تهران، سال نشر:  ۱۳۷۸ ش، ج ۲۱، ص ۲۸۲.

بازنشر

دیدگاه‌ها

بنظر می رسد با توجه به ضعف های بیشمار نظری و نیز عملی سیستم حکومتی حاضر مع الاسف مسمی به عنوان ج.ا.ا. و معرفی آن به عنوان نماینده رسمی و عملی مذهب تشیع و بلکه دین اسلام حقیقی در جهان که منجر به تضعیف موقعیت و جایگاه دین و مذهب مورد نظر در قلوب و عقول عامه شهروندان کشور و بلکه کلیه آحاد جمعیت بشری برهه حاضر از تاریخ بشری و تاریخ ادیان، شده است، بهترین روش عملی سکولاریسیته و تفکیک وظایف و اقدامات عملی حکومت از اعتقادات و رفتارهای مذهبی شهروندان بوده و اعلام رسمی عدم ارتباط رفتارهای غیر معقول حکومت موجود فعلی منتسب به ولایت مطلقه فقیه و نیابت انحصاری امام غائب زمان با اصل و جوهره دین و مذهب، بزرگترین خدمت به دین و جامعه می باشد. اتقواالله داود پوراکبریان نیاز 94.01.05

سلام گرامی؛ اکنون سه نوع اسلام در جوامع بشری تبلیغ می‌شود. یکم، اسلام سکولاریته است. اسلامی که فقط در محراب و مسجد است و یک قدم بیرون از مسجد دیگر نیست. این نوع اسلام از سوی دولت‌هایی چون مالزی و ترکیه تبلیغ میشود (که البته این نوع اسلام در جای خود این توان را دارد که ناگهان به اسلام داعشی تبدیل شود). نوع دوم اسلام،‌ اسلام تکفیری علیه اسلام است. اسلام علیه اسلام. این نوع اسلام توسط سلفیون و با حمایت عربستان و قطر و ... تبلیغ میشود (جدیداً ترکیه هم به تبلیغ و حمایت از این نوع اسلام در خارج از مرزهای خود می‌پردازد). نوع دیگر اسلام،‌ اسلامی است که ایران به جهان صادر میکند. اسلامی بر مبنای مبارزه با طاغوت، بر پایه قیام عاشورا و فلسفه انتظار. اگر خوب بنگرید، امریکا و اسرائیل و دیگر جباران زمان هیچ مشکلی با اسلام سکولاریته و یا حتی اسلام تکفیری ندارد. این دو نوع اسلام خطری برای سران کفر جهانی ندارند. حتی در وقت نیاز در خدمت کفر هم درمیآیند. اما امروز کدام نوع اسلام برای سران کفر خطر دارد ؟ اسرائیل از کدام اسلام می‌ترسد؟ نتانیاهو میگوید مشکل امروز جهان (یعنی مشکل امروز ما) سه چیز است، اول ایران، دوم ایران و سوم ایران ! ادامه دارد...

نتانیاهو می‌گوید: «پیشرفت‌های ایدئولوژیک و علمی-نظامی، ایران را به یک هیولا در منطقه تبدیل کرده است.» کشورهای زورگو (5+1) با تمام توان، انرژی هسته ای را بهانه ای قرار دادند برای اینکه جلوی پیشرفت ایدئولوژیک ایران را بگیرند. امروزه 5 میلیون و بر اساس آمارهای جدید 8-12 میلیون نفر در نیجریه (قلب افریقا که روزی قرار بود مرکز سلفیگری شود) شیعه شده اند، میلیونها نفر دیگر در کشورهای دیگر دنیا شیعه شده اند (و در تمام مساجد شیعیان افریقا تصویر مقام معظم رهبری وجود دارد). در کشورهای عربی تشیع به شدت در حال گسترش است (نتیجه تلاش‌های سپاه قدس و نیروهای بومی مرتبط با ایران). امروز حزب الله لبنان دو بار کمر اسرائیل را شکست، سید حسن نصر الله به صراحت خود را سرباز امام خامنه ای میخواند. حماس هر وقت به ایران نزدیک شد، پیروز بود. جمهوری اسلامی ایران با وجود همه تحریمها، امروز در رتبه 13 تولید علم در دنیا است. ایران جزو 10 کشور برتر دنیا در نانوتکنولوژی، انرژی هسته ای، صنایع موشکی و فضایی و... است. دیدن این‌ها خوب است. اسلامِ شیعی که جمهوری اسلامی ایران آن را ترویج میکند، تنها مکتبی است که سران کفر از آن می‌ترسند. حمایت از مستضعفین و ایستادن در مقابل سران کفر کاری است که ایران انجام می‌دهد. حقّاً ایران امروز امید مستضعفین است و تنها دولتی است که رسماً اسرائیل را تهدید به نابودی میکند و اسرائیل هم به خوبی میداند که این تهدید جدی است و روزی عملی خواهد شد. ایران امروز در پرتو نام اسلام تنها دولتی است که رسماً و جداً در مقابل داعش ایستاده است. بله... مشکلات داخلی وجود دارد. حکومت، جمهوری است. حکومتی که جمهوری باشد، مردم باید بر اساس رأیی که به نمایندگان خود داده اند از آنان حساب بکشند تا مشکلات داخلی حل شود.

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.