نماد رحمت؛ محمد (ص) یا کوروش؟
پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ در یکی از شبکههای اجتماعی، پیامی به دستم رسید با این عنوان که محمد (ص) اهل خشونت و کشتار و ریختن خونها بود. اما کوروش، خیلی مهربان و رمانتیک بود و در آخر، نتیجه گرفته بود که کوروش، نماد رحمت بر همه جهانیان (رَحْمَةً لِلْعالَمِينَ) بود. نه محمد (ص)!
در پاسخ باید بگوییم:
نَفس این قیاس، باطل است. همانگونه که نمیتوان گوهر را در یک کفۀ ترازو و خاک را در کفهی دیگر قرار داد. که اگر کسی چنین کند، یقیناً باید به نابخردی او شهادت داد. به همین صورت، هیچ احدی از ابناء بشر (خوب یا بد) قابل قیاس با انبیاء و مرسلین و اوصیای ایشان نیستند. لیکن برای توضیح بیشتر، ناچاریم، هر یک از این دو کفه ترازو را وصف کنیم تا روشن شود که چرا قابل قیاس نیستند.
نادانی که چنین قیاسی را منتشر کرد، محمد (ص) را در یک کفه قرار داد. در حالیکه او، سالیانی دراز، رنج و سختی کشید تا مردم را از مرداب شِرک، جهل، خرافات و نابخردی نجات دهد. در حالیکه در همان ابتدای رسالت، بزرگان مکه نزد ابوطالب (ع) رفتند و به او گفتند: به محمد بگو که هر چه بخواهد به او میدهیم. از مال و ثروت و مقام و عزت گرفته تا زنان و دختران زیبا و خلاصه هر چه بخواهد...! اما محمد (ص) پاسخ داد: والله اگر خورشید را در دست راست من و ماه را در دست چپ من بگذارند و هر آن چه در زمین و آسمان است را به من بدهند، دست از رسالتم برنمیدارم.[1] این چنین شخصی که به آن همه نعمت پشت پا میزند و رنج محرومیت را به جان میخرد، تا مردم را از جهل و تاریکی نجات دهد، بیتردید دلسوز و خیرخواه مردم است. حتی خشونتهای پیامبر از جنس محبت بوده است. به این مثال توجه بفرمایید: برخی از شاخ و برگهای درختان، دچار آفت شده اند (و قابل اصلاح نیستند)، لذا باغبان این شاخهها و برگها را هَرَس میکند. مسلماً این رفتار وی به معنی خشونت نیست. بلکه عین رحمت و محبت او نسبت به درختان را میرساند که با هرس آن شاخهها و برگها، بقیه را نجات داده است. یا طبیبی را در نظر بگیرید که به خاطر درمان بیمار، شکم او را پاره میکند و خون میریزد و در نهایت، این رفتار، هرچند ظاهراً خشونتبار است، لیکن مقدمهای برای بهبود حال بیمار است. اما نمیتوان به آن جراح، برچسب "خونریز و خشن" زد. با این سخن، چگونه میتوان به رسول خدا و کتاب خدا تهمت خونریزی زد؟ قرآنی كه ميگويد حتی به كافرانی كه شما را آزار نمیدهند محبت كنيد. قرآنی كه حتی از حق حياتِ دختركانِ مشركزاده هم دفاع كرده است...
در کفه دیگر ترازو، کوروش قرار داده شده است. کسی که خون بسیار ریخت. قتل عام مردم اوپیس، اعدام ناجوانمردانه پسر پادشاه سارد، دو مشت از این خروار هستند.[2] همچنین ارتش کوروش در تازش به آناتولی، شهر گزانتوس را ویران کردند.[3] کوروش نه تنها مایه رحمت نبود، بلکه عیلامیان از او نفرت داشتند و او را مایه "زحمت" میدانستند. چنان که در الواح عیلامی، هخامنشیان، مزاحم و ویرانگر نامیده شدند. در تورات هم میخوانیم که کوروش سرزمینها را لگدکوب میکرد.[4] نشریه اشپیگل (spiegel) چاپ آلمان در شماره 28 در سال 2008 نوشته ای با عنوان فرمانروای دروغین صلح (Der falsche Friedensfürst) به قلم ماتیاس شولتس (Matthias Schulz) منتشر کرد و در آن کوروش را جنایتکار باستانی، دروغگو و دیکتاتور معرفی کرد.[5] از همه اینها که بگذریم، از یک قضیه مهمتر نمیتوانیم بگذریم و آن هم اینکه کوروش، سالیانی دراز، مروج شرک و خرافات بود. یعنی مردم را در جهل و نادانی نگه داشت تا بتواند بر آنان حکومت کند. توضیح بدهم: اهالی بابِل، یک گوساله (مردوک) را به عنوان خدای خود میپرستیدند. پس از اینکه کوروش، شهر بابل را فتح کرد، در قالب یک استوانه، منشوری صادر کرد (همان که به اشتباه، منشور حقوق بشر خوانده میشود). کوروش در این منشور، چند بار، از مردوک (گوساله) به عنوان خدای خود یاد کرده و حتی خود را فرستاده و پیام آوری از سوی آن گوساله میداند.[6] ما در این جا دو گزینه پیش رو داریم. یا اینکه کوروش واقعاً گوساله پرست بود. یا اینکه گوساله پرست نبود، بلکه تلاش میکرد مردم را در جهل و خرافات گوساله پرستی نگه دارد تا بتواند بر آنان حکومت کند.
استاد شهید مطهری (رحمة الله علیه) میفرمایند: «پيغمبر اكرم پس از فتح مكه، به عنوان آزادى عقيده، بتها را باقى نگذاشت زيرا اين بتها سمبل اسارت فكرى مردماند. صدها سال بود كه فكر اين مردم اسير اين بتهاى چوبى و فلزى بود كه به خانه كعبه آويخته بودند. تمام اينها را در هم ريخت و واقعا مردم را آزاد كرد. حال شما بياييد اين را مقايسه كنيد [با اين كه] ملكه يا پادشاه انگلستان در چند سال پيش در سفرى كه به هندوستان رفته بود وقتى كه مىخواست به تماشاى يك بتخانه برود، مردم وقتى مىخواستند داخل صحن آن بتخانه شوند كفشهايشان را مىكَندند، او هنوز به صحن نرسيده كفشهايش را به احترام كَند و بعد، از همه آن بتپرستها مؤدبتر، در مقابل بتها ايستاد. يك عده هم گفتند ببينيد! ملت روشنفكر چقدر به عقايد مردم احترام مىگذارد! نمىدانند كه اين نيرنگ استعمار است. استعمار مىبيند كه همين بتخانه است كه هند را به زنجير كشيده و رام استعمارگر كرده. آن، احترام به آزادى نيست، خدمت به استعمار است. ملت هند اگر از زير بار اين خرافات بيرون بيايد باج به انگليسیها نمىدهد. يا در گذشته مىگفتند ببينيد كوروش چقدر مرد بزرگِ بزرگوارى بوده! كه وقتى به بابِل رفت و آنجا را فتح كرد تمام بتخانهها را محترم شمرد. اين كار از نظر يك فاتح كه سياست استعمارگرى دارد و مىخواهد مردم را بفريبد توجيه مىشود ولى از نظر بشريت چطور؟ آيا خود جناب كوروش به آن بتها اعتقاد داشت؟ نه. كوروش چه فكر مىكرد؟ مىگفت اين اعتقاد، اين مردم را بدبخت كرده يا نه؟ بله. ولى در عين حال دست به تركيب آنها نزد، چرا؟ چون مىخواست كه آنها در زنجير بمانند. اين خيانت بود نه خدمت.»[7]
پینوشت:
[1]. هاشم رسولی محلاتی، درسهایی از تاریخ تحلیلی اسلام، قم: انتشارات پاسدار اسلام، 1368، ص 136. رسول جعفریان، سیره رسول خدا، قم: نشر دلیل ما، 1383، ص 267.
[2]. بنگرید به «قتل عام مردم اوپیس به دست کوروش» و «کوروش و داستان اعدام پسرِ پادشاه سارد»
[3]. بنگرید به «گزانتوس به دست ارتش کوروش ویران شد»
[4]. بنگرید به «کورش... سرزمینها را لگدکوب کرد»
[5]. بنگرید به «فرمانروای دروغین صلح!»
[6]. بنگرید به «کورش هخامنشی و پرستش مردوک»
[7]. مجموعه آثار استاد شهید مطهری، تهران: انتشارات صدرا، ج 24، ص 122-123. در فهرست: آينده انقلاب اسلامى ايران، مفهوم آزادی عقیده، مقايسه ميان كار ابراهيم عليه السلام و رسول اكرم و كار ملكه انگلستان و كوروش.
آلبوم نمامتن:
دیدگاهها
انا بوزقورد
1400/04/02 - 10:43
لینک ثابت
لطفا چند مطلب در مورد تورک
saman
1400/04/02 - 10:51
لینک ثابت
سلام. در این زمینه اطلاع خاصی
ناشناس
1400/04/03 - 10:58
لینک ثابت
انا بوزقورد سومری ها تورک
شیعه
1400/07/17 - 18:28
لینک ثابت
از کجا این را فهمیدی عاریایی
ناشناس
1400/04/03 - 10:58
لینک ثابت
سلام مدرک تحصیلیتون چیه؟
ناشناس
1400/04/03 - 11:56
لینک ثابت
با درود
ناشناس
1400/04/03 - 13:24
لینک ثابت
بگید دیگه
افزودن نظر جدید