شفای دختر سرطانی سنّی با توسل به امام رضا (ع)

  • 1394/12/19 - 11:24
این اولین دفعه ای بود که احمد به زیارت امام رضا (علیه السلام) می‌رفت، چون طبق اعتقاد مذهبی‌اش زیارت و توسل به اموات شرک محسوب می‌شود و حرام بود. وقتی وارد حرم شد حس عجیبی همه وجودش رو گرفته بود، همین‌که پشت پنجره فولاد رسید ناخوداگاه گریه‌اش گرفت، نمی‌تونست خودش را کنترل کنه و صدا می‌زد یا امام رضا، بچه من رو شفا بده.

پایگاه جامع فرق، ادیان و مذاهب_ چندین ماه بود که امینه سخت مریض شده بود، پدرش اون رو پیش همه دکترها برده بود، اما همه گفته بودند، دخترت سرطان معده داره و خوب نمی‌شه، احمد دیگه درمانده شده بود نمی‌دونست باید چی‌کار کنه، حسابی کلافه شده بود، درد کشیدن هر روز امینه، آزارش می‌داد. دخترش روی تخت بیمارستان جلو چشماش داشت، جون می‌داد و اون هیچ کاری نمی‌تونست انجام بده.
آن روز عصر دیگه نتونست تحمل کنه، آخه دخترش از شدّت درد به خودش می‌پیچید و جیغ می‌زد. پرستارها دور امینه رو گرفته بودند. احمد دیگه نتونست این منظره رو تحمل کنه، از اتاق بیمارستان زد بیرون.

خدایا چی‌کار کنم، کجا برم! در همین فکرها بود که صدای اذان به گوشش رسید، یک صدایی تو دلش می‌گفت برو مسجد. بقیه داستان رو احمد  این جوری تعریف می‌کنه:
به سمت مسجد حرکت کردم، بعد از خواندن نماز سر به سجده گذاشتم و بلند‌بلند گریه می‌کردم.
خدایا چرا دختر من! مگه من چه گناهی مرتکب شده بودم، خدایا! دخترم رو شفا بده... از شدت غصه و اضطرار ملتمسانه، شفای دخترم رو از خدا می‌خواستم. در حال خودم نبودم، وقتی به خودم اومدم دیدم ساعت 4 بعد از ظهر شده، از مسجد اومدم بیرون، دیدم موبایلم زنگ می‌خوره، نگاه کردم دیدم دوست دوران سربازی‌ام، علی هست. گوشی رو بردم کنار گوشم، هنوز صحبت نکرده بودم که شنیدم:
-الو سلام، خوبی احمد، چرا گوشیت و جواب نمی دی! ترسیدی بیام خونت شام میهمانت بشم!
-سلام علی؛ مگه کجایی؟
-اومدم کردستان، آدرس بده می‌خوام ببینمت.
- کی اومدی!؟
-همین امروز رسیدم، یک کاری این‌طرف‌ها داشتم، گفتم یک سری هم به تو بزنم.
-راستش من الان بیمارستانم.
- بیمارستان چرا!؟ اتفاقی افتاده؟
- جریانش مفصله، دخترم امینه!
- امینه چی شده؟ اتفاقی براش افتاده؟
- حالا بیا هم‌دیگر رو ببینیم برایت تعریف می‌کنم.
نیم ساعت بعد علی به سمت بیمارستان اومد و دید دوست خوبش، احمد روی صندلی بیمارستان نشسته و سرش رو بین دو زانوش گرفته و گریه می‌کنه!
علی: سلام احمد؛ چی شده! برای امینه اتفاقی افتاده!
احمد: سلام علی جان، می‌بخشی خسته و کوفته کشوندمت بیمارستان.
علی: این حرفا چیه، بگو ببینیم برای امینه چه اتفاقی افتاده!
احمد: دکترا امینه رو جواب کردن، میگن سرطان معده داره و خوب نمی‌شه، میگن امینه چند ماه دیگه بیشتر زنده نیست. (گریه احمد)
علی: این حرفها چیه، ان‌شاء الله که خوب می‌شه.
احمد: نه؛ دیگه خوب نمی‌شه، همه پزشک‌ها گفتن امینه خوب شدنی نیست.
علی: اعتمادت به خدا باشه، از رحمت خدا مأیوس نشو، من یک طبیب می‌شناسم که دخترت رو خوب می‌کنه، مطمئن باش که امینه خوب می‌شه!
احمد: بگو ببینم، کجاست؟ هر کجا باشه می‌برمش، اگه زندگی‌ام رو بفروشم، دخترم رو می‌برم تا خوبش کنه، دیگه نمی‌تونم دردهای امینه رو تحمل کنم.
علی: این دکتر در مشهد.
احمد: اسمش چیه، معروفه! می‌تونه بیماری‌های سرطانی رو هم خوب کنه!
علی: همه بیماری‌ها رو خوب می‌کنه، هر بیماری ناعلاجی رو شفا می‌ده، اسمش امام رضا (علیه السلام) است.
احمد: امام رضا!
علی: بله امام رضا (علیه السلام)، اون می تونه دخترت رو خوب کنه.
احمد: آخه امام رضا (علیه السلام) که زنده نیست، مگه آدم مرده می‌تونه شفاء بده، این کار شرک و حرامه.[1]
علی: کجاش شرکِ؟ خودِ خدا گفته که از اولیاء من استمداد بگیرین.[2] مگه تو قبول نداری که امام رضا از اولیاء الهی است! و زیارتش چقدر ثواب داره! [3]
احمد: درستِ که امام رضا (علیه السلام) فرزند رسول خداست ولی می‌ترسم شرک باشه،
علی: خودت می‌دونی! امّا به نظر من امتحانش ضرر نداره، من اومدم فقط ببینمت و الان هم دارم می‌رم مشهد، اگه مایلی بیا امینه رو ببریم مشهد امام رضا (علیه السلام).
احمد: نمی‌دونم راستش چی بگم، ولی به قول تو امتحانش که ضرر نداره، باشه من و امینه هم با تو می‌آییم مشهد.
روز بعد به اتفاق علی ودخترم به مشهد رسیديم، این اولین دفعه‌ای بود که به زیارت امام رضا (علیه السلام) می‌رفتم، چون طبق اعتقاد مذهبی‌ام زیارت و توسل به اموات شرک است و حرام محسوب می‌شود.[4]
وارد حرم شديم در حالی‌که امینه درآغوشم بود. به سمت ضریح مطهر امام رضا (علیه السلام) رفتیم. حس عجیبی همه وجودم رو فرا گرفته بود، همین‌که پشت پنجره فولاد رسیدیم ناخودآگاه گریه‌ام گرفت، نمی‌تونستم خودم را کنترل کنم، بلند‌بلند گریه می‌کردم، صدا می‌زدم یا امام رضا، بچه من رو شفا بده، اگه بچه‌ام رو شفا بدی خدمتگزارت می‌شوم و نوکری‌تون رو می‌کنم. یا امام رضا (علیه السلام) امیدم از همه جا قطع شده و تنها امیدم تو هستی.[5] از تو می‌خواهم که امینه رو شفا بدی.
چند ساعتی گذشت، به امینه نگاه کردم، اما انگاری امینه هیچ دردی نداشت، تا الان بی سابقه بود که چند ساعت بدون درد باشه. با خودم گفتم، چی شده! الان چند ساعتِ که داخل حرم امام رضا (علیه السلام) هستیم، ولی امینه آه و ناله نمی‌کنه، چه اتفاقی افتاده که دیگه چیزی نمی‌گه.
سه نفری از حرم خارج شدیم، به علی گفتم یک پزشک متخصص سراغ داری؟ می‌خواهم امینه رو ببرم ویزیت کنه!
علی: چرا؟ اتفاقی افتاده!
احمد: نمی‌دونم؛ ولی مثل این‌که امینه خوب شده، می‌خواهم مطمئن بشوم.
به اتفاق علی، امینه رو پیش یکی از بهترین متخصصین مشهد بردیم. پزشک بعد ازمعالجه گفت: امینه سالمه و هیچ مشکلی نداره، ولی برای اطمینان بیشتر یک آزمایش می‌نویسم.
چند روز بعد که جواب آزمایش رو گرفتیم، دیدیم که امینه خوب شده و کاملاً بهبود یافته، در حالی‌که همه دکترا از خوب شدنش مأیوش شده بودند، حالا به صورت معجزه آسایی صحیح و سالم شده بود. این‌جا بود که متوجه شدم توسل و زیارت نه تنها شرک نیست، بلکه اولیاء الهی واسطه‌ای هستند بین خالق و مخلوق. حالا متوجه شده بود که چرا وقتی به مسجد رفتم و از خدا شفای فرزندم رو خواستم، خدا دوست قدیمی‌ام رو بر سر راهم گذاشت، تا با واسطه امام رضا (علیه السلام) شفای فرزند مریضم رو از خدا بگیرم.

پی‌نوشت:
[1]. محمد بن عبدالوهاب در رابطه با حکم زیارت می‌گوید: «فمن عبد الله ليلا ونهاراً ثم دعا نبياً أو ولياً عند قبره فقد اتخذ إلهين اثنين ولم يشهد أن لا إله إلا الله اگر کسى در تمام شب و روز خدا را عبادت کند ، آنگاه نزد قبر پیامبر و یا ولىّ خدا ، آنان را بخواند (و حاجتى بطلبد) در واقع دو معبود براى خود برگزیده ، و گواهى نداده است که معبودى جز خداى یگانه نیست » محمد بن عبدالوهاب، موسوعة مؤلفات الإمام محمد بن عبد الوهاب، ج8، ص100؛ محمدبن عبد الوهّاب ، الرسائل الشخصية، تحقيق: صالح الفوزان و محمّد بن صالح العقيلي، جامعة الإمام محمّد بن سعود، رياض، بي تا، ج1، ص166
[2]. در قرآن کریم درباره حضرت عیسى(علیه السلام) آمده است که آن حضرت با اذن الهى مشکلاتى را مرتفع مى‌ساخت ، بیمارانى را شفا مى‌داد و حتى مردگانى را زنده مى‌کرد ؛در آیه 110 سوره مائده خداوند خطاب به حضرت عیسى (علیه السلام) مى‌فرماید: «و با اذن من ، از گِل چیزى به صورت پرنده مى‌ساختى و در آن مى‌دمیدى و به اذن من پرنده اى مى‌شد و کور مادرزاد ومبتلا به بیمارى پیسى را به اذن من شفا مى‌داد ومردگان را به اذن من زنده مى کردى .»
[3]. ابن حبّان بُستی شافعی (۳۵۴ ق) درباره امام رضا و مشهد آن حضرت می‌گوید: «علی بن موسی‌الرضا از بزرگان، عقلا، نخبگان و بزرگواران اهل‌بیت و بنی‌هاشم می‌باشد، اگر از وی روایتی شود واجب است حدیثش معتبر شناخته شود. ... من به‌دفعات قبر ایشان را زیارت کرده‌ام، زمانی‌که در طوس بودم هر مشکلی برایم رخ می‌داد، قبر علی بن موسی‌الرضا را (درود خدا بر جدش و خودش باد) زیارت و برای برطرف شدن مشکلم دعا می‌کردم و دعایم مستجاب و مشکلم حل می‌شد. این کار را به‌دفعات تجربه کردم و جواب گرفتم. خداوند ما را بر محبت مصطفی و اهل‌بیتش (که درود خدا بر او و اهل‌بیتش باد) بمیراند».ابی حاتم محمد بن حبان شافعی، کتاب الثقات، ج ۸، ص ۴۵۷، چاپ دائرالامعارف العثمانیه، حیدرآباد هند،۱۴۰۲ ق. جهت مشاهده تصویر کتاب کلیک کنید.
[4]. هیئت استفتاء عربستان سعودی در پاسخ از استفتایی در رابطه با زیارت می‌نویسند : « إذا کان الواقع کما ذکرت من دعائهم علیّاً والحسن و الحسین و نحوهم فهم مشرکون شرکاً أکبر یخرج من ملّة الاسلام فلا یحلّ أن نزوّجهم المسلمات، و لا یحلّ لنا أن نتزوّج من نسائهم و لا یحلّ لنا ان نأکل من ذبائحهم; اگر آن گونه که گفته مى شود ـ آنان على و حسن و حسین را بخوانند (مثلاً یا على و یا حسن و یا حسین بگویند) مشرکند و از ملّت و آئین اسلام خارج مى‌شوند و ازدواج با آنان حرام است ، نه مى‌توان به آنان زن داد و نه از آنان زن گرفت و ذبیحه آنان نیز حلال نیست .» فتاوى اللجنة الدائمة ،اللجنة الدائمة للبحوث العلمية والإفتاء، أحمد بن عبد الرزاق الدويش، رئاسة إدارة البحوث العلمية والإفتاء - الإدارة العامة للطبع ، الرياض، مجموعه اولی، ج2، ص372
[5]. یکی از آداب نفسانی استجابت دعا تضرع و اصرار است که خداوند درآیه 62 سوره نمل می‌فرماید:  «خداوند متعال به مضطران و بیچارگان توجه می‌کند،‌حالت تضرع و گریه، یکی از حالات نفسانی اجابت دعا می‌باشد».

برچسب‌ها: 
تولیدی

دیدگاه‌ها

خیلی زیبا و تاثیر گذار بود. واقعا اهل سنت نیز مانند شیعیان علاقه به ائمه دارند. انشاء الله که خدا خیرتان بدهد

من سنی م و شک دارم دنبال حقیقتم می خواهم این بنده خدا را از نزدیک ببینم لطفا آدرسشان را به من بدهید

شک نکن کمی فکر کنی به حقیقت می رسی

برای شفای علی اژدری دعا کنین ایشان به بیماری دختر این آقا مبتلا هستن و از علی ابن موسی الرضا(ع) بخوایین که واسطه بشه و نگذاره دو تا بچه این مرد یتیم بشن یا امام رضا(ع) نگذار دو تا بچه این مرد یتیم بشن آخه خیلی کوچیکن شفاعت کن آقای خوبی و مهربانی

تو را به تمام مقدسات عالم قسمتون میدم برای شفای مادرم خانم حنایی دعا کنید دکترا جوابش کردن سرطان داره، خدایا به حق آیروی فاطنه زهرا مادرم رو شفا بده

افزودن نظر جدید

CAPTCHA
لطفا به این سوال امنیتی پاسخ دهید.
Fill in the blank.