بررسی یکی از شاخههای جهادی تکفیری وهابیت
خلاصه مقاله
فعالیتهای جهادی تکفیری وهابیت، در قالب احزاب و گروههای به اصطلاح اسلامی انجام میشود و خشونت جزو لاینفک اندیشههای آنها است. پرورش گروههای تندرو و متعصب مانند طالبان و سپاه صحابه و داعش و ... یکی از اقدامات اصلی وهابیت است تا بتواند سیاستهای خود را در منطقه پیاده کند و خاورمیانهی پر تنش و ناامنی به وجود آورد که بازیچه قدرتهای خارجی باشد. گروه طالبان در سال 1994 میلادی توسط «ملّا محمّد عمر» در قسمت جنوبی افغانستان در شهر «قندهار» تأسیس شد و از سال 1996 تا سال 2001، قسمت عمده افغانستان را تحت سیطره خود داشت. حرکت اوّلیه طالبان به صورت ضعیف، بین سالهای 1979 تا 1985 شکل گرفت. در آن ایّام میان افغانستان و شوروی جنگ در گرفته بود و هرج و مرج که در فضای افغانستان حاکم بود، فرصتی را برای حرکت طالبان به وجود آورده بود. در دهه 1980 میلادی، افغانستان توسّط اتّحادیه جماهیر شوروی به تسخیر درآمد و در طی این نبرد، نیروهای مجاهدین افغانستان توسط آمریکا حمایت میشدند، و سلطه شوروی بر افغانستان دیری نپایید.
متن مقاله
فعالیتهای جهادی تکفیری وهابیت، در قالب احزاب و گروههای به اصطلاح اسلامی انجام میشود و خشونت جزو لاینفک اندیشههای آنها است. پرورش گروههای تندرو و متعصب مانند طالبان و سپاه صحابه و داعش و ... یکی از اقدامات اصلی وهابیت است تا بتواند سیاستهای خود را در منطقه پیاده کند و خاورمیانهی پر تنش و ناامنی به وجود آورد که بازیچه قدرتهای خارجی باشد؛ در این مقاله برآنیم تا به بررسی گروه طالبان بپردازیم.
گروه طالبان در سال 1994 میلادی توسط «ملّا محمّد عمر» در قسمت جنوبی افغانستان در شهر «قندهار» تأسیس شد و از سال 1996 تا سال 2001، قسمت عمده کشور افغانستان را تحت سیطره خود داشت. حرکت اوّلیه طالبان به صورت ضعیف، بین سالهای 1979 تا 1985 شکل گرفت. در آن ایّام میان افغانستان و شوروی جنگ در گرفته بود و هرج و مرج که در فضای افغانستان حاکم بود، فرصتی را برای حرکت طالبان به وجود آورده بود. در دهه 1980 میلادی، افغانستان توسّط اتّحادیه جماهیر شوروی به تسخیر درآمد و در طی این نبرد، نیروهای مجاهدین افغانستان توسط آمریکا حمایت میشدند، ولی سلطه شوروی بر افغانستان دیری نپایید. بعد از عقبنشینی نیروهای شوروی در سال 1989 میلادی از شهرهایی نظیر «ازبک» و «تاجیک»، گروههای کوچکی به قدرت نسبی دست یافتند. در همین ایّام بود که طالبان خود را به عنوان «اسلام خواهان» معرّفی کردند. آنها که اکثر از نژاد «پشتو» بودند، تصمیم گرفتند که بار دیگر حکومت مرکزی را در کابل تسخیر کنند و در طی این مدّت از ناحیه آمریکا تأمین تسلیحاتی میشدند! در بدو این حرکت، هزاران نفر از مردان جوان که اکثر آنها در اردوی حفاظتی آوارگان به سر میبردند و نیز افراد یتیم و بیسرپرست بسیاری به این گروه پیوستند. طالبان خود را به عنوان لشکر صلح! معرّفی کردند و افراد بسیاری که بیشتر پشتو بودند و از جنگهای سابق و هرج و مرجی که بر این کشور حاکم بود، خسته شده بودند، این گروه را حمایت میکردند، در حالی که بسیاری از افراد طالبان در مدارس وهّابیون افراطی در پاکستان پرورش یافته بودند. طالبان جنگ خود را در سالهای 1994 تا 1995 در قسمت جنوب و غرب افغانستان آغاز کردند و قندهار، خرات و سایر شهرهای مجاور را به تصرّف خود درآوردند. در سال 1995 به حوالی کابل رسیدند، ولی در همان سال توسّط نیروهای حکومت عقب رانده شدند. آنها همچنان در تسخیر کابل کردند تا آنکه در سال 1996 کابل را به تصرّف خود درآوردند، که نتیجه آن از بین رفتن 50000 نفر بود! «برهان الدین ربّانی» و «گلبدین حکمتیار» به سمت شمال کشور فرار کردند و طالبان نیز بعد از اشغال کابل، «محمّد نجیب الله» را که از طرف شوروی در آنجا فعّالیت میکرد، اعدام کردند. طالبان بدون تشکیل دادگاه، افراد مجرم را مجازات میکردند و مانند گوسفند سر میبریدند؛ برای آنها مهم نبود چه کسی را میکشتند، شیعه و سنّی، هر کس مخالف آنها بود از دم تیغ میگذراندند. رژیم طالبان مکان امنی برای «اسامه بن لادن» ایجاد کرده بود؛ چرا که او در دهه 1980 به نفع افغانستان بر ضدّ رژیم شوروی اقدامات زیادی انجام داده بود و در پایان همین نبرد بود که او گروه «القاعده»[1] را تأسیس کرد و گروه القاعده در حفظ طالبان، اهتمام به سزایی داشت و همگام با طالبان با نیروی ائتلاف شمال در نبرد بود. «بن لادن» کسی بود که آمریکاییها او را به عنوان تروریستی با نبوغ و خوش استعداد تشخیص داده بودند؛ چرا که در سال 1998 به سفارت آمریکا در کنیا و تانزانیا حمله کرده بود که در نتیجه، حدود 250 یا 190 نفر را کشته و بیش از 1400 نفر زخمی شدند! به گفته آمریکاییها، حمله 11 سپتامبر هم توسّط بن لادن انجام شده بود و بدیهی بود که آمریکا «اسامه» را از «طالبان» طلب کند، ولی رهبر طالبان این خواسته را هرگز نپذیرفت، چرا که او وامدار «بن لادن» بود، و او را حافظ منافع خود میدانست. در ماه اکتبر، آمریکا حمله خود را بر ضدّ تروریسم آغاز کرد و در نتیجه، قسمتی از حمله خود را به طالبان و القاعده معطوف داشت و انگلیس هم او را همراهی میکرد. در این هنگام نیروی ائتلاف شمال نیز به حرکتی بر ضدّ طالبان دست زد که از طرف آمریکا نیز حمایت میشد و کابل و سایر شهرهای مهم را به تصرّف درآوردند و در نتیجه، در همان سال، طالبان نیروی مقاومت خود را از دست داد و سرانجام در همان سال، «هرات» را نیز واگذار کرد.[2]
پینوشت:
[1]. اعضای القاعده از نظر فکری سلفی ـ جهادی پیرو فقه این تیمیه و محمد بن عبدالوهاب هستند؛ سایت پژوهشهای ایرانی دریای پارس.
[2]. برگرفته از مطبوعات مشهور و سایتهای معروف جهان.
افزودن نظر جدید