تهمت به شیعیان و دیدگاه اهل سنت درباره ی حکم خدا و سنت پیامبر
پیرامون ازدواج موقت سخنان زیادی از علما و دانشمندان فرق اسلامی مطرح شده که برخی موافق و برخی مخالف آن هستند. اما آنچه در دین اسلام و در کتاب قرآن به این موضوع پرداخته شده مشروع بودن این عمل می باشد، که از آیات و روایات استفاده می شود، چرا که آنچه از برخی آیات و مجموع اخبار اسلامی راجع به آن بیان شده استفاده می شود که این نوع ازدواج در حقیقت ارضای غریزه ی جنسی است و تولید نسل نیست. لذا به آن ازدواج موقت یا همان متعه خوانده میشود که در قرآن از این نوع ازدواج به استمتاع تعبیر و یاد می شود و می فرماید: «فَمَا اسْتَمْتَعْتُم بِهِ مِنْهُنَّ فَآتُوهُنَّ أُجُورَهُنَّ فَرِيضَةً ۚ...[نساء/25] هرگاه آنان را به عقد خود در آوردید، اجرشان را بپردازید...» و در کتب روایی و تاریخی ازپیامبر و اصحاب آن حضرت هم این عمل صادر گردیده است. اما بعد از مدتی که از خلافت عمر بن خطاب گذشت او از این عمل مشروع اسلامی نهی کرد و باعث گردید که این عمل به مرور زمان جایگاه ویژه ی خود را از دست بدهد و منجر به اختلافات شدید بین مذاهب و فرق اسلامی گردد و برخی دنباله رو بدعتی بروند که خدا و پیامبر به آن راضی بودند، اما به خاطر هوی و هوس خلیفه ی دوم به انکار آن بپردازند و متابعت از خلیفه نمایند. و این در حالی است که علمای بزرگ اهل سنت در کتب خود به این موضوع اذعان و اعتراف دارند، اما از آنجایی که برخی از نویسندگان دیگر جاهل اهل سنت به دنبال بی راهه رفتن هستند لذا در کتب خود به ابراز بیان عقائد خود نسبت به این حلال شرعی پرداخته و مسلمین را بر دو راهی حلال و حرامی قرار داده اند که نمی دانند با آن چگونه برخورد کنند. از جمله این نویسندگان و دانشمند اهل سنت محمد رشید رضا صاحب معروف المنار است او در کلمات پوچ و باطل و نامربوط خود در کتاب دیگرش می گوید: «... آنان متعه دیگری به نام متعه دوری دارند و روایاتی دربارهی فضیلت آن نقل می کنند، متعه دوری این است که چند مرد با یک زن ازدواج می کنند به این شکل که از طلوع آفتاب در اختیار یکی از مردهاست، و از طلوع خورشید تا ظهر در اختیار دیگری، و از ظهر تا عصر برای نفر سومی، و از عصر تا مغرب برای چهارمی، و از مغرب تا عشاء برای نفر پنجمی، و از عشاء تا نیمه شب برای ششمی، و از نیمه شب تا صبح در اختیار هفتمی...[1]
و همچنین نویسنده و دانشمند دیگرشان یعنی عبدالله علی القصیمی در کتاب خود نسبت به بحث متعه می گوید: «ازدواج موقت یا متعه نزد شیعه انواعی دارد: صغری و کبری، و نوعی از آن به این صورت است که مرد و زن باهم نوافق می کنند که مرد در مقابل مال و یا خوراکی یا پوشاک و یا هر چیز دیگر و لو اینکه اندک باشد، زن را برای مدتی معین یک روز یا بیشتر بر اساس توافق، شهوت مرد را برطرف نماید و بعد از آن مدت هر کدام به راه خود بروند گویا که همدیگر را ندیده و یا نمی شناسند و این آسان ترین انواع ازدواج متعه موقت نزد آنان است. و نوع دیگری که خیلی زشت تر از این است و به آن متعه ی دوری می گویند به این صورت است که جماعتی از مردان، زنی را اختیار می کنند و به ترتیب از آن بهره مند می شوند. یعنی نفر اول از ابتدای صبح تا طلوع آفتاب، دومی از طلوع افتاب تا ظهر، سومی از ظهر تا عصر، و همین طور تا به نفرات دیگر... و آنان این کار را مشروع دینی خداوند و دارای ثواب و پاداش می دانند در حالی که این بدترین محرّمات است».[2]
و از این دو نویسنده هتاک تر و جاهل تر نویسنده و دانشمند دیگر اهل سنت و صاحب کتاب –الوشیه فی نقد عقائد الشیعه- است که در این کتاب می نویسد: «متعه از بقایای ازدواج های دوران جاهلیت است و حکم شرعی نبوده و در شرع مقدس اسلام مباح نبوده است، بنابر این نسخ آن، نسخ حکم شرعی نبوده بلکه نسخ آثار جاهلیت است، و بر حرمت متعه اجماع وجود دارد و آیهای هم بر جواز آن نازل نشده است و در کتاب های غیر شیعه هم کسی را پیدا نمی کنی که گفته باشد آیه : «فمااستمتعتم به منهنّ فآتوهن اجورهن» دربارهی متعه نازل شده است و جز انسان جاهل و مدعی بی مایه، کسی چنین ادعایی نمی کند. و کتاب های شیعه این قول را به باقر و صادق نسبت می دهند، که بهترین احتمال این است که سند این روایت ساختگی است، و گرنه باقر و صادق جاهلند».[3]
در پاسخ این جهّال و بی اطلاعان اهل سنت باید گفت، اولاً: آیه –فمااستمعتم به منهنّ...- در موثق ترین منابع اهل سنت مثل صحیح بخاری[4] و صحیح مسلم[5] و مسند احمد بن حنبل[6] و... درباره ی متعه نازل شده است. ثانیاً: متعه دارای قوانین و حدودی است که اسلام آن را وضع کرده و در زمان جاهلیت هم ازدواجی به این نام و مشخصات وجود ندارد. ثالثاً: در صحاح و مسانید و کتب متقدم و متاخر از اهل سنت 25 روایت وجود دارد که متعه در شرع اسلام حلال بوده و در زمان پیامبر و ابوبکر و مقداری از زمان خلافت عمر بن خطاب انجام می شد و در اواخر عمر این خلیفه، این عمل نهی و حرام گردید.[7] رابعاً: اصحاب و تابعان با وجود آگاهی از نهی عمر بن خطاب آن را حلال و مبادرت به آن می ورزیدند که جایگاه ویژه ای در دین اسلام داشتند مثل حضرت علی(علیه السلام)، ابن عباس، جابر بن عبدالله انصاری، عبدالله بن مسعود، معاویه بن ابوسفیان، زبیر بن عوام، سدّی و... خامساً: ابن حزم، قرطبی، رازی، ابوحیان، و... پس از نقل حدیث حلیت متعه می گویند که اصحاب و اهل بیت پیامبر قائل به جواز متعه بوده اند.[8] لذا اینان خود را مفتضح و رسوا کرده و آبروی خود را با جهل به مسئله برده اند.
پی نوشت:
[1]. السنه و الشیعه، محمد رشید رضا، نشر مجله المنار، قاهره، مصر، ص65-66.
[2]. الصراع بین الاسلام و الوثنیه، عبدالله علی القصیمی، المطبعه السلفیه، قاهره، مصر، ج1ص119.
[3]. الوشیعه فی نقد عقائد الشیعه، موسی جارالله تاتاری، مکتبه الخانجی، قاهره، مصر، ص32-166.
[4]. صحیح بخاری، بخاری، مطبعه الهندی، دمشق، سوریه، (1379ق)، ج4ص1642 حدیث4246.
[5]. صحیح مسلم، مسلم نیشابوری، موسسه عزّالدین، بیروت، لبنان، کتاب الحج، ج3ص71 حدیث172.
[6]. مسند، احمد بن حنبل، دار احیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج5 ص603 حدیث19406.
[7]. موطاء، مالک بن انس، داراحیاء التراث العربی، بیروت، لبنان، ج2 ص542 حدیث 42.
[8]. رجوع به کتب مولفین اهل سنت.
افزودن نظر جدید