ب. بررسى مواردى كه لفظ عبادت به كار مى رود
بررسى مواردى نيز كه لفظ عبادت در آنها به كار رفته است، مقصود ما را تأمين نمى كند، يعنى نمى توان از بررسى آن موارد، ضابطه دقيق را به دست آورد. زيرا واژه عبادت، به علت صناعت ادبى «مجاز» و«استعاره»، در مواردى استعمال شده كه قطعاً مصداق عبادت (كه مايه شرك باشد) نيست، مثلاً به انسان پرخور و جاه طلب، شكم پرست و مقام پرست مى گويند. فردوسى مى گويد:
پرستنده آز و جويـاى كيـن *** ز گيتى ز كس نشنود آفرين
ولى همگى مى دانيم زياده روى اين گونه افراد در خوردن و كسب مقام و مال، مايه شرك به معناى اصطلاحى نيست، ولى چون اين گونه انسانها زمام زندگى را به دست چنين غرايزى سپرده اند، در نظر مردم پرستنده شكم يا مقام به شمار مى روند. حتى قرآن نيزبه صورت مجاز اين واژه را در مشابه اين موارد به كار مى برد، آنجا كه مى فرمايد:
(أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يا بَنِى آدَمَ أَنْ لا تَعْبُدُوا الشَّيْطان انَّهُ لَكُمْ عَدُوٌ مُبين).(1)
«اى فرزندان آدم آيا با شما پيمان نبستيم كه شيطان را نپرستيد; او دشمن آشكار شما است؟!».
انسانهاى فرو رفته در شهوت و غضب مطيع شيطان اند، ولى به كار بردن لفظ پرستش در حق آنان نوعى استعاره و مجاز است تا از اين طريق علاقه مفرط آنان به مقاصد مادى، گوشزد شود، ولى هيچ گاه يك انسان دورغگو يا شهوت ران، عابد و پرستشگر شيطان(به اين معنى كه او را در جرگه مشركان قرار دهد) قلمداد نمى شود.
بنابراين، پيمودن اين دو راه هر چند خالى از فايده نيست، ما را به نقطه مقصود كه «تحديد منطقى» عبادت است رهنمون نمى شود، بلكه بايد راه سوم را بپيماييم كه هم اكنون به توضيح آن مى پردازيم:
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
1 . يس/60.
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------