الف - آسیای جنوب غربی ( خاور میانه )
آسیای جنوب غربی ، بخش مرکزی جهان اسلام است و از نقطه نظر تاریخی و مسائل سیاسی و سوق الجیشی اهمیت ویژه ای دارد . این ناحیه به لحاظ آب و هوایی از تابستانهای بسیار گرم و خشک و زمستانهای نسبتا کوتاه ، برخوردار است . نواحی شمالی این منطقه را رشته کوههایی فرا گرفته که بخش های زیادی از ترکیه ، ایران و افغانستان را در بر می گیرد . در بخش شرقی این برجستگی ها ، زمین های همواری دیده می شود که با رسوبات دجله و فرات پدید آمده و خاک حاصلخیزی دارند . در جنوب رودهای دجله و فراب که به خلیج فارس می ریزند ، غیر از زمینهای پست بین النهرین ، شبه جزیره عربستان قرار دارد که از نظر وسعت ،[101]بزرگترین شبه جزیره جهان است و با وجود هم مرز بودن با دریا از سه طرف ، سرزمین خشک و صحرایی است . در اطراف دریای خزر ، دریای سیاه ، دریای مدیترانه ، دریای سرخ و خلیج فارس زمین های حاصلخیزی قابل مشاهده است .
در اینجا 6 نژاد گوناگون در کنار هم زندگی می کنند . با سه زبان اصلی عربی ، فارسی و ترکی در قسمتهای مختلف این منطقه تکلم می شود . این بخش از آسیا منشا پیدایش سه دین بزرگ اسلام ، مسیح و یهود بوده و فرهنگ در این سرزمین بر اساس معتقدات و معارف اسلامی بنیاد گزارده شده و زبان قرآن که عربی است در ان گسترش زیادی داشته که در فرهنگ های دیگر تاثیر قابل ملاحظه ای گذاشته است .
وجود مکه قبله گاه مسلمین ، فلسطین ( الهام بخش سه دین بزرگ ) به این منطقه اهمیت ویژه ای توام با هاله ای از قداست بخشیده است . با وقوع انقلاب اسلامی ایران در 22 بهمن 1357ش ، آسیای جنوب غربی دچار تحولی عظیم گشت که شرق و غرب را در نگرانی شدید و بهت و حیرت فرو برد . پیروزی این انقلاب شکوهمند الهی به رهبری حضرت امام خمینی ( ره ) و با ایثار و فداکاری امت مسلمان ایران اهمیت تجاری و سوق الجیشی این ناحیه را تحت الشعاع قرار داده و استکبار را از گسترش این نهضت به وحشت انداخته است .
آسیای جنوب غربی و شمال شرقی افریقا را بنام خاور میانه(1)می شناسند . اولین بار در سال 1902 میلادی افسری آمریکایی ، طی مقاله ای از این اصطلاح استفاده کرد و در سال 1948م سازمان ملل متحد آن را پذیرفت . (2)
تمرکز جمعیت به دلیل شرایط اقلیمی و موقع جغرافیائی در این بخش از آسیا یکسان نیست و اغلب مردم در مناطق ساحلی مرطوب و زمینهای حاصلخیز تمرکز یافته اند . سه کشور ترکیه ، ایران و افغانستان 75% سکنه این منطقه را تشکیل می دهند . قریب به 40% مردمان این نواحی در کانونهای شهری به سر می برند ، از[102]عربستان که بگذریم ، تجانس جمعیت در کشورهای دیگر این منطقه کمتر دیده می شود و اغلب کشروها اقلیت های متفاوتی دارند .
قرار گرفتن این ناحیه در میان سه قاره اروپا ، آسیا و افریقا و نیز وجود دریاها ، رودها و تنگه های استراتژیک و بهره مندی آن از ذخائر عظیم نفت ، موجب آن شده تا ابرقدرتها و کشورهای بزرگ صنعتی برای دسترسی و سلطه بر آن ، با یکدیگر در رقابت سختی باشند و کشمکش ها و بحرانهای زیادی را در آن پدید آورند . موضع گیری دول این منطقه در مقابل دول غربی و تکیه بر ناسیونالیسم ، بسیاری از روابط و پیوندهای این منطقه را به تحلیل برده و یگانگی های فرهنگی را ضعیف نموده و با وجود آنکه ، آئین مشترک و قبله واحدی دارند در حالت نزاع و ستیز با یکدیگر به سر می برند ، این رفتارها که توام با تفرقه و تشتت است سبب آن گشته که با تؤطئه عوامل استکبار بین کشورهای مسلمان سرزمین مذکور تضادهای سیاسی ، فرهنگی و اجتماعی پدید آورده به نحوی که با وجود دسترسی به منابع عظیم و سلط بر نواحی سوق الجیشی و مهمتر از آن ، بهره مندی از اخوت عقیدتی و بنیانهای مذهبی عمیق ، نتوانند در مناسبات جهانی به نحو تعیین کننده ای ابراز وجود کنند و از حل معضلی چون غصب سرزمین فلسطین توسط گروهی صهیونیست غاصب ، عاجز باشند . جبهه گیری های سیاسی این کشورها در موقعیت های گوناگون ، نیز آنها را وادار به تشکیل سازمانها و نهادهای سیاسی و یا پیوستن به تشکیلات سیاسی غربی نموده است . این سازمانها در حل مشکلات کشورهای مزبور و نیز رفع مسائل و بحرانهای منطقه از خود توانائی آنچنانی نداشته و شکاف بین دول اسلامی را شدت بخشیده است .
به عنوان مثال با سقوط دولت عثمانی و با توطئه ابرقدرتها در سال 1916 م کلیه سرزمین های عربی بنام استقلال از امپراطور عثمانی تحت سلطه امپراطوری بریتانیا و بعد از جنگ دوم ، بفکر تشکیل « اتحادیه عرب» افتادند که مقدمات آن در 22 مارس 1945 م در قاهره بوجود آمد و نوری سعید از عراق ، نحاس[103]پاشا پیشوای حزب وفد و نخست وزیر مصر آن را بنیان نهادند . در آغاز مصر ، عراق ، اردن ، سوریه و لبنان عضو آن بودند و بعد یمن و عربستان عضویت آنرا پذیرفتند . لیبی ، سودان ، تونس ، مراکش ، کویت والجزایر در سالهای 1953 تا 1962 بترتیب بدان پیوستند گرچه در قطعنامه اول تاکید شده که اتحادیه مزبور در جهت رفع اختلاف دول عربی ، رشد روابط بین الملل ، نظارت بر اجرای قراردادها و همکاری فرهنگی – اجتماعی – اقتصادی اعضا بکوشد اما عملا از حل جزئی ترین مسائل خود عاجز بوده و اغلب اعضای آن در جهن اجرای اهداف استکبار با هم هماهنگی داشته و با شرکت در کنفرانس فاس مراکش ، اسرائیل غاصب را به رسمیت شناخته اند . همچنین با وجود داشتن مناطق استراتژیک و در اختیار داشتن ذخائری چون نفت ، نه تنها قادر به حل بحرانهای سیاسی منطقه نبوده ، که خود به اختلافات دامن می زنند .
بعد از حرکت خائنانه سادات معدوم در جهت تحقق اهداف استکبار برای نابودی آرمان فلسطین ، کشورهای سوریه ، لیبی ، الجزایر ، یمن جنوبی و سازمان آزادی بخش فلسطین برای مفابله با اهداف خیانت بار قرارداد کمپ دیوید ، جبهه پایداری اعراب (رعد) را بوجود آوردند . اولین کنفرانس آن در دسامبر 1977م در طرابلس تشکیل شد که دول عضو ، مصمم گشتند تا روابط خود را با مصر به حالت تعلیق در آوردند . این جبهه برخلاف اتحادیه عرب بر ادامه ایستادگی در برابر صهیونیسم و امپریالیزم ، حمایت از مبارزات فلسطین و انقلاب فلسطین و انقلاب اسلامی ایران ، اصرار می ورزد .
در 13 مارس 1980 م پس از تشکیل یازدهمین کنفرانس سران عرب در عمان بین 6 کشور خلیج فارس ، شورایی بنام « شورای همکاری خلیج فارس » تشکیل شد که عربستان هسته اصلی آن بود و کویت ، امارات متحده عربی ، عمان ، قطر و بحرین از اعضای دیگر بودند . اعضای این شورا در امور زیر با هم توافق نموده اند :
سازمان امنیتی مشترکی داشته باشند تا بتوانند مجرمین سیاسی را زا کشوری به[104]کشور دیگر تاعمق 20 کیلومتری تعقیب نموده و یا آنان را از یکدیگر استرداد نمایند . مبادله اطلاعات در خصوص مظنونین سیاسی و سازمانهای اسلامی و سرکوب مشترک آنها ، تاسیس یک نیروی مشترک نظامی واکنش سریع یا سپر جزیره در سال 1985 که 4000 نظامی عضو آن هستند . این شورا عملا در مسائل زیر کوشیده است : مقابله با انقلاب اسلامی ، سرکوب جنبش های اسلامی ، تقویت حضور استکبار در منطقه خلیج فارس ، کمک به دول غربی در توطئه هایی که بر علیه انقلاب اسلامی تدارک دیده اند ، ایجاد اختلاف بین شیعه و سنی و کشتن شیعیان ، به رسمیت شناختن اسرائیل ، حمایت از رژیم های فاسد مثل حمایت از صدام در جریان جنگ تحمیلی علیه ایران ، حمایت از غرب در سازمان اوپک . کشورهای این منطقه برخلاف اشتراکات زیاد بدلیل عدم استراتژی واحد و تحریکات سیاسی غرب و اختلافات مرزی با یکدیگر در عمل اتحاد نداشته و بخصوص در سالهای اخیر دچار بحرانهای بیشتری شده اند .
بعد از جنگ دوم جهانی و جبهه بندی دنیا به دو ابرقدرت امریکا و شوروی جهت غارت مردم و جلوگیری از نهضت های رهایی بخش ، پیمان مرکزی که به پیمان سنتو معروف است و در اغاز پیمان بغداد نام داشت در 24 فوریه 1955 م ( اسفند 1334 ش ) با نظارت انگلیس بین ترکیه و عراق منعقد شد که پاکستان و سپس ایران بدان پیوست .در یکی از مفاد آئین نامه این پیمان به لزوم تشکیل کمیته خرابکاری برای مبارزه با جنبش های آزادی بخش تاکید شده است .در سال 1959 م ( 1338 ش ) یکسال پس از سرنگونی حکومت نوری السعید و بقدرت رسیدن عبدالکریم قاسم ، دولت عراق از آن خارج شد . پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در 20 اسفند ماه 1357 ش با خروج ایران از آن ، این پیمان منحل گردید . امید انکه با الهام از انقلاب اسلامی ایران و شکوفایی جنبش های اسلامی و بیداری مسلمین این نواحی ، کشورهای مسلمان این منطقه حساس و سرنوشت ساز بتوانند به عظمت و غزت گذشته باز گردند و با تمسک به حقایق[105]اسلامی و خنثی نمودن توطئه ها و اتحاد با یکدیگر ، به چپاولگری های قدرتهای استکباری پایان بخشیده و قدس عزیز را از چنگال صهیونیست غاصب نجات داده و به سوی استقلال واقعی و اعتلای خود گام بردارند .
تعداد واحدهای سیاسی این بخش از قاره آسیا به 15 واحد بالغ می گردد که در مجموع 7 میلیون کیلومتر مربع وسعت دارند .
این کشورها با 200/000/000 سکنه 16% مسلمین جهان را تشکیل می دهند . ذیلا به بررسی اجمالی واحدهای جغرافیایی آن خواهیم پرداخت :
پاورقي ها: ----------------------------------------------------------------------------
1 - Middel East 2 - خاور میانه جلد اول کلیات جغرافیائی - دکتر محمد تقی رضویان تهران دانشگاه شهید 1 - بهشتی 1358 .