هفتم ـ در سبب شدن آن حضرت است براى توبه بشر حافى(24)

عـلامه حلى در ( منهاج الكرامة ) نقل كرده كه بر دست حضرت موسى بن جعفر عليه السـلام بـشـر حـافـى توبه كرد، وسببش آن شد كه روزى آن حضرت گذشت از در خانه اودر بغداد، شنيد صداى سازها وآواز غناها ونى ورقص كه از آن خانه بيرون مى آيد، پس بـيـرون آمـد از آن خـانـه كـنيزكى ودر دستش خاكروبه بود، آن خاكروبه را ريخت بر در خـانـه ، حـضرت به او، فرمود: اى كنيزك ! صاحب اين خانه آزاد است يا بنده است ؟ گفت : آزاد اسـت ! فـرمـود: راسـت گـفـتـى اگـر بـنـده بود از مولاى خود مى ترسيد! كنيزك چون برگشت آقاى اوبشر بر سر سفره شراب بود پرسيد: چه باعث شد تورا كه دير آمدى ؟ كنيزك حكايت را براى بشر نقل كرد، بشر با پاى برهنه بيرون دويد وخدمت آن حضرت رسيد وعذر خواست وگريه كرد واظهار شرمندگى نمود واز كار خود توبه كرد بر دست شريف آن حضرت .(25)
مـؤ لف گـويد: كه بشر را سه خواهر بوده كه بر طريقه اوسلوك مى كردند وصوفيه را اعـتـقـاد تـمـامـى اسـت بـه اوواورا ( حـافـى عـ( مى گفتند به واسطه آنكه هميشه پابرهنه بود وسبب پابرهگيش ظاهرا آن بوده كه پابرهنه خدمت حضرت امام موسى عليه السـلام دويـده وبـه سـعـادت عـظـمـى رسـيـده ، وبـعـضـى نـقـل كرده اند كه سرّ پابرهنگى اورا از خودش پرسيدند در جواب گفت : ( وَاللّهُ جَعَلَ لَكُمْ الاَرْضَ بِساطا ) (26) ادب نباشد كه بر بساط شاهان با كفس روند. وفات كرد سنه دويست وبيست وشش .