ج) مفهوم «عبادت»
«عبادت» سوّمین واژه قرآنى است که وهّابیان برداشت نادرستى از آن دارند. آنها با صراحت مى گویند: اگر کسى به سراغ صالحان برود که آنها نزد خداوند براى او شفاعت کنند مصداق آیه شریفه ذیل مى باشد: (أَلاَ للهِِ الدِّینُ الْخَالِصُ وَالَّذِینَ اتَّخَذُوا مِنْ دُونِهِ أَوْلِیَاءَ مَا نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ لِیُقَرِّبُونَا إِلَى اللهِ زُلْفَى إِنَّ اللهَ یَحْکُمُ بَیْنَهُمْ فِى مَا هُمْ فِیهِ یَخْتَلِفُونَ إِنَّ اللهَ لاَ یَهْدِى مَنْ هُوَ کَاذِبٌ کَفَّارٌ).(1)
«آگاه باشید که دین خالص از آنِ خداست، و آنها که غیر خدا را اولیاى خود قرار دادند، (دلیلشان این بود که:) اینها را نمى پرستیم مگر براى این که ما را به خدا نزدیک کنند. خداوند روز قیامت میان آنان در آن چه اختلاف داشتند داورى مى کند; خداوند آن کس را که دروغگو و کفران کننده است هرگز هدایت نمى کند».
ولى آنها به این نکته قرآنى توجّه ندارند که عیب کار مشرکان این نبود که از صالحان شفاعت مى طلبیدند، بلکه مشکل کار آنها این بوده که براى شفاعت، آنها را «عبادت و پرستش» مى کردند، در برابر آنها به خاک مى افتادند و سجده مى کردند. (در مفهوم آیه فوق و جمله «ما نعبدهم» دقّت فرمایید)
ما هنگامى که به زیارت رسول خدا(صلى الله علیه وآله) برویم و بگوییم از تو مى خواهیم در دنیا و آخرت براى ما شفاعت کنى، آیا او را پرستش کرده ایم؟ براى او به خاک افتاده و سجده کرده ایم؟
«طلب شفاعت» چه ارتباطى به «عبادت» دارد؟ هر کس اهل لغت و اهل عرف باشد مى داند اگر کسى نزد حضرت مسیح مى آمد و بچّه کورمادرزاد خود را مى آورد و به او مى گفت تو که مى گویى کور مادرزاد را به اذن خدا شفا مى دهم (وَأُبْرِءُ الاَْکْمَهَ وَالاَْبْرَصَ)خواهش مى کنم فرزند مرا به اذن الله شفا بده، کجاى این کار عبادت است؟! این کارى است که قرآن آن را مجاز شمرده است.
«عبادت» در لغت و عرف به نهایت خضوع در برابر دیگرى گفته مى شود مانند رکوع و سجود، امّا خواهش کردن از دیگرى هیچ ارتباطى با این موضوع ندارد.
راغب در مفردات مى گوید: «العُبُودِیَّةُ إظْهارُ التَذَلُّلِ وَ الْعِبادَةُ أبْلَغُ مِنْها لأنَّها غایَةُ التَذَلُّلِ».(2)
در لسان العرب مى خوانیم : «اَصْلُ الْعُبُودِیَّةُ الخَضُوعُ وَ التَذَلُّلُ».
جالب این است که پیشواى مذهب وهّابیّت جمله (لِیُقَرِّبُونَا إِلَى اللهِ زُلْفَى) را مورد توجّه قرار داده، ولى از کنار جمله (مَا نَعْبُدُهُمْ إِلاَّ...) به راحتى گذشته است، پس اشکال کار در عبادت غیر خدا است نه در «تقاضاى شفاعت براى قرب به خدا» آن هم شفاعت به اذن الله. (دقّت کنید)
آرى انسان هنگامى که با پیشداورى ناصوابى وارد مسأله اى مى شود، آن چه را موافق مقصود اوست مى بیند و آن چه مخالف است گاه به هیچ وجه نمى بیند و گاه ساده از کنار آن مى گذارد، سپس فتواى قتل میلیون ها نفر از مسلمین را به عنوان «مشرک» صادر مى کند! و خون و مال و ناموس این مشرکان را مباح مى شمرد!
البتّه بحث درباره حقیقت «شفاعت» و «دعا» به زودى خواهد آمد، (إن شاء الله).
* * *
1. زمر، آیه 3.
2. مفردات راغب، ماده «عبد».