نسائى و اتهام تشيّع
از جمله كسانی كه به سبب نقل فراتر از خط قرمز فضائل اهل بيت علیھم السلام به تشيّع متهم شد، نسائی، صاحب يكی از صحاح است. از اينكه حتی كسی مانند نسائی هم بسبب نقل فضائل، متهم میشود؛ بايد همه چيز را فهميد. در همهی مقدمه های تحقيقی كه بر تصانيف نسائی به ويژه مجتبی، از سوی پژوهشگران نوشته است؛ به اتهام تشيع و دفع اين شبهه از او پرداخته شده است. گناه نسائی اين بود كه فضائل اهل بيت و علی علیه السلام را در كتابی جداگانه نوشت و در اختيار ديگران قرار داد. در مقدمه ی صغری میخوانيم:
«كان الامام النسائی كنظرائه و أهل طبقته من الأئمة الستة و غيرهم علی طريقه أهل الحديث، مجانبا عن أهل البدعة و أهوائهم... و ذكر بعضهم أنه كان يتشيع لكنه علی ظاهره و إطلاقه ليس بصحيح، فإن التشيع المصطلح في المتأخرين علی غير ما استعمله المقدمون. قال الحافظ ابن حجر: إن التشيع في عرف المتأخرين فهو الرفض المحض؛ و حاشا الامام([1168]) عن الرفض في أي معنی كان، فإنّه لم يثبت عنه تفضيله عليا رضی الله عنه علی عثمان رضی الله عنه، و لعل منشأ هذا التوهم أنه لما خرج من مصر سنة 302هـ و ورد دمشق... و يؤيد ما قررنا من براءته عن تهمة التشيع أنّه صنف بعد ذلك([1169]) كتابا في فضائل الشيخين أيضا، فانكشف الغطاء و حصحص الحق و الحمدلله»([1170])
البته در اينكه نسائی، خصائص را چه زمانی نوشته و آيا آنرا پس از فضائل صحابه يا پيش از آن نوشته اختلاف است؛ ولی در هر حال، همين كار او باعث شد تا او متهم شود؛ چرا كه اين كار او موجب خشم برخی از اهل حديث شد و تا سده های بعد نيز اين خشم همچنان ادامه داشته و دارد؛ از اينروست كه ابن تيميه در «منهاج السنهًْ» میگويد:
«وقد صنّف جماعة من علماء الحديث في فضائل علي، كما صنف الامام أحمد فضائله، و صنّف أبو نُعيم في فضائله، و ذكر فيها أحاديث كثيرة ضعيفة، ولم يذكر هذا([1171])، لأن الكذب ظاهر عليه، بخلاف غيره. و كذلك لم يذكره الترمذي، مع أنّه جمع في فضائل عليّ أحاديث، كثيرٌ منها ضعيف. وكذلك النسائی... و جمع النسائي مصنّفا في خصائص عليّ»([1172])
از اين سخن ابن تيميه برمیآيد كه او خصائص نسائی را در اختيار داشته و آن را كاملاً مطالعه كرده و با روايات آن آشنا بوده؛ ولی او دربارهی روايت مستندی كه در آن ده فضيلت از فضائل علی علیه السلام ديده میشود میگويد:
«والجواب أن هذا ليس مسندا بل هو مرسل... وفيه ألفاظ هي كذب علی رسول الله صلی الله عليه وسلم...»([1173])
حال آنكه اين روايت را نسائی مسنداً در خصائص ذكر كرده و اسناد آن حسن بلكه صحيح است؛ و نه تنها نسائی، بلكه احمد، طبرانی و حاكم نيز آن را ذكر كرده اند؛([1174]) و ابن تيميه چشم خود را بر همهی اين مصادر بسته و به خواننده ی منهاج سنتش القا كرده كه اين روايت مرسل است.
جالب اين است كه ابن تيميه به جرح و تعديل راويان سند اين حديث نپرداخته و اساساً آن را مرسل دانسته و به اين اعتبار، آن را از اعتبار انداخته است.
پاورقي ها: ------------------------------------------------------------------------------------
[1168]) مراد، نسائی است.
[1169]) يعنی پس از نوشتن كتاب خصائص اميرالمؤمنين علیه السلام.
[1170]) سنن النسائی الصغری؛ صي دار الفيحاء و دار السلام.
[1171]) يعنی حديث «ردّ شمس» را.
[1172]) منهاج السنة النبوية؛ ج8، ص195.
[1173]) همان؛ ج5، ص34.
[1174]) نك: خصائص نسائی دارالكتاب العربی؛ پاورقی ص44.