قرآن كريم، معجزه جاودان پيامبر(ص)

پيش از اين نيز گفته شد كه مسيحيان، قرآن را كتابي انساني و غير وحياني مي‌دانند. آن‌ها پيامبر اكرم‌صلي الله عليه وآله را به عنوان فرستاده خدا نمي‌پذيرند. بنابراين، دوري گزيدن ايشان از قرآن، امري طبيعي به شمار مي‌آيد. در اين فرصت، بر آنم كه به ذكر برخي ويژگي‌ها و جنبه‌هاي اعجاز قرآن كريم بپردازم و داستان مسيح‌عليه السلام و مريم‌عليها السلام را از ديد قرآن بازگو كنم.
قرآن كريم، داراي 114 سوره است كه به تدريج و در طول 23 سال بر قلب مبارك رسول خداصلي الله عليه وآله نازل شده است. اين زمان برابر با سال‌هاي نبوت آن بزرگوار مي‌باشد.
در اولين برخورد با قرآن، گستردگي و شمول آن به چشم مي‌آيد. اين كتاب آسماني در بر دارنده معارف الهي و اخلاق و احكام و اخبار غيبي و داستان و ضرب المثل و پند و موعظه و بسياري موارد ديگر مي‌باشد. گستردگي قرآن، با عمق نيز همراه است تا جايي كه برخي از معارف عميق قرآني تا قرن‌ها پس از نزول آن كشف نشده باقي ماند و چه بسا كه آيندگان بسيار بيشتر از آنچه كه امروز از آن مي‌يابيم، بفهمند.
نكته ديگر آن‌كه با همه عمق و گستردگي معارف قرآن كريم، اين كتاب، سرشار از فصاحت و شيريني و رسايي كلام است؛ آن‌چنان كه قلب‌هاي بسياري از اين راه، جذب آهنگ الهي آن شدند و ساكنان شبه جزيره كه خود، استاد بلاغت بودند، در برابر آن خاضع و فروتن گشتند.
ويژگي ديگر قرآن كريم كه از جنبه‌هاي اعجاز آن هم به شمار مي‌آيد، عدم تناقض و اختلاف بين آيات آن مي‌باشد. آيه‌هاي گوناگون كلام خدا نه تنها يكديگر را نفي نمي‌كنند، بلكه به تفسير و روشن نمودن معناي همديگر ياري نيز مي‌رسانند. اين درحالي است كه عوامل بسياري بر گفتار انسان اثر مي‌بخشد و تاثير همين عوامل، كلام او را از يكساني و هماهنگي خارج نموده، دچار پراكندگي و اختلاف مي‌نمايد؛ مثلا تفكر انسان، اندك اندك و در درازاي زمان، رشد و بالندگي مي‌يابد و از همين رهگذر، كلام پسين او مي‌تواند ناقض سخن پيشين باشد و يا به مراتب بر عمق آن بيفزايد. جداي از اين، حالات روحي و مزاج نفساني او هم مانند خوشحالي و اندوه، سختي و آسايش، بيماري و سلامت، و جنگ و صلح بر انديشه و فكرش تاثير مي‌گذارد و ظهور آن در كلام و سخن نيز قابل مشاهده خواهد بود.
با در نظر داشتن اين نكته و توجه به چگونگي و وضعيت نزول قرآن كريم، به وحياني و الهي بودن اين كلام پي مي‌بريم. همان‌گونه كه مي‌دانيم، قرآن در طول 23 سال و در اوضاع و شرايط كاملا دگرگوني نازل شد. برخي از آيات در جنگ و بعضي در آرامش نازل شدند و همين طور حالات امنيت و ترس، روز و شب، تنگي و گشايش و … محمل هاي نزول قرآن بودند. با همه اين‌ها، هيچ‌گونه تضادي در ميان آيه‌هاي نور نمي‌توان يافت. خداوند در قرآن به اين حقيقت اشاره كرده و آن را به عنوان دليلي بر اعجاز كلام خود آورده است: «أَ فَلا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ وَ لَوْ كانَ مِنْ عِنْدِ غَيْرِ اللَّهِ لَوَجَدُوا فيهِ اخْتِلافاً كَثيراً»؛(273) «آيا در باره قرآن نمي‌انديشند؟ اگر از سوي غير خدا بود، اختلاف فراواني در آن مي‌يافتند.»
بهترين گواه بر صحت ادعاي ما عهد جديد است. با آن‌كه اين كتاب به لحاظ عمق و گستره، هرگز قابل مقايسه با قرآن نيست؛ اما مي‌توان در آن انبوهي از تضادها و ناسازگاري ها را به تماشا نشست.
از ديگر ويژگي‌هاي كلام خداوند پيش‌گويي هاي غيبي است. همچنين مي‌توان به بيان داستان‌هاي پيامبران گذشته، آن هم به شكلي كاملا متفاوت از عهد قديم و جديد به عنوان خصوصيتي ديگر اشاره نمود. خداوند، داستان‌هاي قرآن را نيز از مجموعه خبرهاي غيبي آن دانسته، مي‌فرمايد: «ذلِكَ مِنْ أَنْباءِ الْغَيْبِ نُوحيهِ إِلَيْكَ وَ ما كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يُلْقُونَ أَقْلامَهُمْ أَيُّهُمْ يَكْفُلُ مَرْيَمَ وَ ما كُنْتَ لَدَيْهِمْ إِذْ يَخْتَصِمُونَ»؛(274) «اي پيامبر! اين از خبرهاي غيبي است كه به تو وحي مي‌كنيم و تو در آن هنگام كه قلم‌هاي خود را براي قرعه كشي به آب مي‌افكندند تا كدام يك كفالت و سرپرستي مريم را عهده‌دار شوند و نيز به هنگامي كه با هم كشمكش داشتند، حضور نداشتي.»
خبر از رويدادهاي آينده نيز از همين موارد به شمار مي‌آيد، مانند خبر پيروزي روم بر ايران، پس از شكست آن‌ها: «غلبت الروم * في ادْني الْارْض وهم منْ بعْد غلبهمْ سيغْلبون * في بضْع سنين»؛(275) «روميان در سرزمين نزديكي مغلوب شدند واما آنان پس از اين مغلوب شدن، به زودي غلبه خواهند كرد؛ در چند سال.»
فصاحت و بلاغت قرآن كه از ديگر ويژگي‌هاي آن مي‌باشد، به اندازه‌اي است كه خداوند در اين مورد دست به تحدي و مبارزه زده و از جن و انس خواسته تا اگر مي‌توانند سوره‌اي مانند يكي از سوره‌هاي آن بياورند. اين در حالي است كه عرب جاهلي در شيوايي و رسايي كلام نام‌آور بوده و تاريخ، از انسان‌هايي بليغ تر و فصيح تر از آنان، سخن نگفته است. اما همين‌ها در برابر تحدي خداوند مات و مبهوت و سرگشته ماندند و مسحور شيوايي كلام الهي گشتند. براي برخي از مشركان راهي جز اين نماند كه آن را سحر بخوانند؛ زيرا بلندي معنا و گيرايي روش و توان تاثير قرآن در انسان‌ها هيچ توجيه ديگري را بر نمي‌تابيد.
اكنون، چهارده قرن از اعلام تحدي قرآن گذشته و تاكنون كسي را ياراي مبارزه با آن نيست. هر كس نيز در اين ميدان پاي نهاده و خود را آزموده، با رسوايي و ناكامي رو به رو شده است.
امي بودن پيامبر اكرم‌صلي الله عليه وآله از مهم‌ترين ويژگي‌هاي اعجاز كلام خداست. انساني كه هرگز خواندن و نوشتن نمي‌دانسته و نزد كسي زانوي تعلم نزده است و در طول چهل سالي كه در ميان قوم خود زندگي كرده، حتي يك بيت شعر هم نگفته، اكنون خود را پيامبر خوانده و با پيامي كه شيواترين و رساترين و در عين حال، عميق ترين پيام تاريخ است، مي‌آيد.(276) با اين همه، مجالي براي شك و ترديد باقي نمي‌ماند و بايد گفت كه او پيامبر الهي و معجزه جاودان او، پيام آسماني و وحياني مي‌باشد؛ پيامي كه سراسر هدايت و رحمت براي همه جهانيان خواهد بود.