تحليل واضح تر

سخن پيامبر كه مي فرمايد: «مَنْ حَلَفَ بِغَيْرِ اللَّهِ فَقَدْ أَشْرَكَ»، مربوط به سوگند به خصوص طواغيتي؛ مانند «لات و عُزّي» است، نه سوگند بر پدر مشرك تا چه رسد به سوگند بر مقدساتي مانند كعبه، و اين اجتهاد ابن عمر است كه اين قانون مربوط به خصوصِ بتها را، بر دو مورد (سوگند بر مشرك و سوگند بر كعبه) تطبيق كرده است و گرنه سخن پيامبر چنين گسترشي نداشته است، به گواه اين كه پيامبر در حديث ديگر مي فرمايد:
«مَنْ حَلَفَ فَقالَ فِي حَلْفِهِ بِاللاّت وَالْعُزّي، فَلْيَقُل: لا اِلهَ اِلاّ اللَّه...» [1] .«هر كس سوگند ياد كند و در آن بگويد به لات و عزي سوگند، فوراً بگويد: لااله اِلاّ اللَّه»
اين حديث مي رساند كه هنوز رسوب دوران جاهلي در ذهن مسلمانان باقي بوده و گاه و بيگاه به شيوه عادت ديرينه، حتي بر طواغيت سوگند ياد مي كردند، و پيامبر براي قلع و زدودنِ اين عمل زشت، آن جمله كلّي را فرمود، ولي ابن عمر آن را، هم بر سوگند بر مقدسات، و هم سوگند بر پدر مشرك تطبيق كرد.
گواه بر اين كه سخن پيامبر، نه مقرون با سوگند بر مقدسات و نه مقرون با سوگند بر پدر مشرك بوده است و اين ابن عمر است كه كلام رسول خدا را، با دو مورد حتي با سوگند عمر بر پدر خود جمع كرده، اين مطلب است:
امام الحنابله در مسند، جلد 2، ص 34، حديث دوم را به شكلي نقل مي نمايد كه مي رساند تطبيق از جانب ابن عمر بوده است.
اينك متن حديث:
«كانَ يَحْلِفُ أبي فَنَهاهُ النَّبِيُّ قالَ: مَنْ حَلَفَ بِشَيْ ءٍ دُونَ اللَّهِ فَقَدْ أشْرَكَ»
«عمر بر پدرش سوگند ياد مي كرد، پس رسول خدا او را نهي نمود و فرمود: هر كس به چيزي غير از خدا سوگند بخورد، شرك ورزيده است.»
همانطور كه ملاحظه مي فرماييد: جمله «مَنْ حَلَفَ...» بدون «واو» عاطفه يا «فاء» آمده است و اگر حديث دوم ذيل حديث سوگند بر پدر بود، لازم بود كه حديث دوم با حرف عطف بيايد.
باز مؤلف مسند در جلد دوم، ص 67، حديث: «مَنْ حَلَفَ...» را بطور مستقل، بدون جريان سوگند عمر نقل كرده است و چنين مي گويد:
«مَنْ حَلَفَ بِغَيْرِ اللَّه قالَ فِيهِ قَوْلاً شَدِيداً»
«كسي كه به غير خدا سوگند ياد كند، آن شخص در اين مورد، سخن ناروايي گفته است و يا پيامبر، سخن تندي درباره او گفته است، (مثلاً گفته: شرك ورزيده است)»
* * *
[1] سنن نسائي، ج7، ص8.