امامان به وسيله پيامبر تعيين شده اند
ما معتقديم: پيامبر اسلام (ص) امامان بعد از خود را تعيين فرموده است. در يك جا بطور عموم، در حديث معروف ثقلين فرموده است.
در صحيح مسلم مي خوانيم: پيغمبر اكرم (ص) در سرزميني ميان مكه و مدينه به نام «خم » برخاست، خطبه اي خواند، سپس فرمود: «نزديك است كه من از ميان شما بروم اني تارك فيكم الثقلين، اولهما كتاب الله فيه الهدي و النور... و اهل بيتي، اذكركم الله في اهل بيتي، من دو چيز گرانمايه در ميان شما به يادگار مي گذارم نخستين آنها كتاب خداست كه در آن، نور و هدايت است... و اهل بيتم، به شما توصيه مي كنم كه خدا را درباره اهل بيتم فراموش نكنيد (اين جمله را سه بار تكرار كرد)». [1] همين معني در «صحيح ترمذي » نيز آمده و با صراحت مي گويد: «اگر دست به دامن اين دو بزنيد هرگز گمراه نخواهيد شد». [2] .
اين حديث در سنن دارمي [3] و خصائص نسائي [4] و مسند احمد [5] و غالب كتب معروف و مشهور اسلامي آمده و جاي ترديدي در آن نيست و در واقع جزء احاديث متواتره محسوب مي شود كه هيچ مسلماني نمي تواند آن را انكار كند و از روايات استفاده مي شود كه پيامبر اسلام (ص) نه يك بار بلكه چندين بار در مواقع مختلف آن را تكرار فرمود.
بديهي است كه تمام اهل بيت پيامبر (ص) نمي توانند چنين مقام والايي را در كنار قرآن داشته باشند بنابراين تنها اشاره به امامان معصوم از ذريه پيامبر (ص) است (فقط در بعضي از احاديث ضعيف و مشكوك به جاي اهل بيتي، سنتي آمده است).
ما به حديث مشهور ديگري كه در منابع معروف مانند صحيح بخاري، صحيح مسلم، صحيح ترمذي، صحيح ابي داود و مسند حنبل و كتب ديگر آمده است نيز استناد مي كنيم، پيغمبر اكرم (ص) فرمود: «لا يزال الدين قائما حتي تقوم الساعة او يكون عليكم اثنتي عشر خليفة كلهم من قريش، دين اسلام بر پاست تا قيام قيامت و تا اين كه دوازده خليفه بر شما حكومت كنند كه همه از قريشند». [6] ما معتقديم: تفسير قابل قبولي براي اين روايات جز آنچه در عقايد شيعه اماميه مربوط به ائمه دوازده گانه آمده است تصور نمي شود، فكر كنيد آيا تفسير ديگري مي تواند داشته باشد!
پاورقي ها: ---------------------------------------------------------------------------------------------
[1] صحيح مسلم، جلد 4، صفحه 1873.
[2] صحيح ترمذي، جلد 5، صفحه 662.
[3] سنن دارمي، جلد 2، صفحه 432.
[4] خصائص نسائي، صفحه 20.
[5] مسند احمد، جلد 5، صفحه 182 و كتاب كنز العمال، جلد 1، صفحه 185، حديث 945.
[6] اين تعبير در صحيح مسلم، جلد 3، صفحه 1453 از «جابر بن سمره » از پيامبر اكرم (ص) نقل شده است و با تفاوت مختصري در ساير كتابهايي كه در بالا نام برده شد آمده است (صحيح بخاري، جلد 3، صفحه 101، صحيح ترمذي، جلد 4، صفحه 501 و صحيح ابي داود، جلد 4، كتاب المهدي).