نصب على (ع) از سوى پيامبر (ص)

ما معتقديم: پيامبر اسلام (ص) در موارد متعدد علي (ع) را بالخصوص به عنوان جانشين خود (به فرمان خداوند) معرفي كرده است، از جمله در غدير خم (منزلگاهي نزديك جحفه) به هنگام بازگشت از حجة الوداع در ميان جمع عظيمي از اصحابش خطبه خواند و جمله معروف: «ايها الناس الست اولي بكم من انفسكم قالوا بلي، قال: فمن كنت مولاه فعلي مولاه، اي مردم آيا من نسبت به شما از خود شما سزاوارتر نيستم؟گفتند: آري!فرمود: كسي كه من مولي و رهبر و سزاوارتر به او هستم، علي (ع) مولي و رهبر و سزاوارتر به اوست ». [1] چون هدف اين نيست كه در بيان اين اعتقادات زياد به سراغ استدلالات برويم و پافشاري و جر و بحث داشته باشيم، همين اندازه مي گوييم حديث مزبور چيزي نيست كه به سادگي بتوان از كنار آن گذشت و يا آن را به عنوان بيان يك دوستي و محبت ساده تفسير نمود كه پيامبر اسلام (ص) با آن تشريفات و تاكيدات بيان كرده باشد.
آيا اين همان چيزي نيست كه مطابق گفته ابن اثير در كامل، پيامبر (ص) در آغاز كارش، هنگامي كه آيه «و انذر عشيرتك الاقربين » نازل شد، خويشان خود را جمع نمود و اسلام را بر آنها عرضه داشت، سپس فرمود: «ايكم يوازرني علي هذا الامر علي ان يكون اخي و وصيي و خليفتي فيكم، كدام يك از شما مرا در اين كار ياري مي كند تا برادر من و وصي و خليفه من در ميان شما باشد».
هيچ كس به دعوت پيامبر (ص) پاسخ نگفت جز علي (ع) كه عرض كرد: «انا يا نبي الله اكون وزيرك عليه، من اي پيامبر وزير و ياور تو در اين كار خواهم بود!» پيامبر (ص) به او اشاره كرد و فرمود: «ان هذا اخي و وصيي و خليفتي فيكم، اين نوجوان برادر من، وصي من و خليفه من در ميان شماست ». [2] و آيا اين همان نيست كه پيامبر (ص) در آخرين ساعات عمرش مي خواست بار ديگر آن را بيان كند و بر آن تاكيد نهد و به گفته صحيح بخاري دستور دارد: «ايتوني اكتب لكم كتابا لن تضلوا بعده ابدا، وسيله اي بياوريد تا نامه اي بنويسم كه در پرتو آن هرگز گمراه نشويد!» و در ادامه حديث آمده است كه بعضي به مخالفت با پيامبر (ص) در اين زمينه پرداختند و حتي سخن بسيار توهين آميزي گفتند و مانع شدند. [3] باز تكرار مي كنيم هدف ذكر عقايد با مختصري استدلال است، نه بيشتر از آن و گرنه بحثها شكل ديگري داشت.
پاورقي ها: ---------------------------------------------------------------------------------------------
[1] اين حديث به طرق متعدد از پيامبر اكرم (ص) نقل شده است و تعداد روات حديث بالغ بر 110 نفر از صحابه و 84 نفر از تابعين و در 360 كتاب معروف اسلامي آمده است كه شرح آنها در اين مختصر نمي گنجد. (به جلد 9 پيام قرآن، صفحه 181 به بعد مراجعه فرماييد).
[2] كامل ابن اثير، جلد 2، صفحه 63، چاپ بيروت، دار صادر- همين معني را با مختصر تفاوتي در مسند احمد حنبل، جلد 1، صفحه 11، و ابن ابي الحديد در شرح نهج البلاغه، جلد 13، صفحه 210 و ديگران در كتب ديگر نقل كرده اند.
[3] اين حديث را بخاري در جزء پنجم، صفحه 11 باب «مرض النبي » نقل كرده، و از آن روشنتر، صحيح مسلم در جلد 3، صفحه 1259 ذكر كرده است.