فـصـل پـنـجـم: در حـركـت حـضـرت امام على نقى عليه السلام از مدينه طيبه به سامراء و ذكربعضى از ستمها كه از مخالفين بر آن مبين واقع شده و شهادت آن حضرت
بـدان كـه حـضـرت امـام عـلى نـقى عليه السلام ولادت با سعادتش ونشوونمايش در مدينه طـيـبه واقع شد وهشت سال از سن شريفش گذشته بود كه والد بزرگوارش شهيد گشت وامـامـت مـنـتـقـل بـه آن حـضـرت گـرديـد وپـيـوسـتـه در مـديـنـه بـود تـا ايـام جـعـفـر مـتـوكـل كه از آن حضرت را به سرّ من راءى طلبيد وسببش آن شد كه ( بريحه عباسى ) كـه امـام جـماعت حرمين بود نامه اى به متوكل نوشت كه اگر تو را به مكه ومدينه حـاجـتـى هـست على بن محمّد را از اين ديار بيرون بر كه اكثر اين ناحيه را مطيع ومنقاد خود گـردانـيـده اسـت وجـمـاعـتـى ديـگـر نـيـز بـه ايـن مـضـمـون كـاغـذ بـه مـتـوكـل نـوشتند وعبداللّه بن محمّد والى مدينه اذيت واهانت بسيار به آن امام بزرگوار مى رسـانـيـد تـا آنـكـه نـامـه هـا بـه مـتـوكـل نـوشـت در بـاب آن جـنـاب كـه سـبـب خشم وغضب مـتـوكـل گـرديـد وچـون حـضـرت مـطـلع شـد كـه والى مـديـنـه بـه مـتـوكـل امـرى چند نوشته كه موجب اذيت واضرار اونسبت به آن جناب خواهد گرديد نامه اى بـه متوكل نوشت ودر آن نامه درج كرد كه والى مدينه آزار واذيت به من مى رساند و آنچه در حـق مـن نـوشـتـه مـحض كذب وافتراء است ، متوكل براى مصلحت نامه مشفقانه به حضرت نـوشت ودر آن نامه امام زمان را تعظيم واكرام كرد ونوشت چون مطلع شديم كه عبداللّه بن مـحـمـّد نـسـبـت بـه شـمـا سـلوك نـامـوافـقـى كـرده مـنـصـب اورا تـغـيـيـر داديـم ومـحـمـّد بـن فـضـل را بـه جـاى اونـصـب كـرديـم واورا مـاءمـور بـه اعـزاز و اكـرام وتـجـليـل شـمـا نـمـوده ايـم ونـيـز بـه آن حـضـرت نـوشـت كـه خليفه مشتاق ملاقات وافر البـركات شما گرديده وخواهان آن است كه اگر بر شما دشوار نباشد متوجه اين صوب گـرديـد بـا هـر كـه خـواهـيـد از اهـل بـيـت وخـويشان وحشم وخدمتكاران خود با نهايت سكون واطـمـينان خاطر به رفاقت هركه اراده داشته باشيد وهر وقت كه خواهيد بار كنيد وهر گاه كه اراده نماييد نزول كنيد ويحيى بن هرثمه را به خدمت شما فرستاده كه اگر خواهيد در ايـن راه در خـدمـت شما باشد ودر هر باب اطاعت امر شما نمايد ودر اين باب سفارش بسيار بـه اوفـرمـود، وبـدانيد كه هيچيك از اهل بيت وخويشان وفرزندان ومخصوصان خليفه نزد اواز شـمـا گرامى تر نيستند و نهايت لطف وشفقت ومهربانى نسبت به شما دارد.(57) ونـوشـت آن نـامـه را ابـراهـيـم بـن عـبـاس در مـاه جـمـادى الا خـرة سـنـه دويـسـت وچهل وسه .
وامـا اذيـت وآزارى كـه از مـخـالفـين به آن امام مبين عليه السلام رسيده پس بسيار است ودر اينجا به ذكر چند روايت اكتفا مى كنيم :