پنجم ـ در جلوس آن حضرت است در روز نوروز در مجلس تهنيت به امر منصور
ابـن شـهـر آشـوب روايـت كـرده كه روز نوروزى بود كه منصور دوانيقى امام موسى عليه السـلام را امـر كـرد كه آن جناب در مجلس تهنيت بنشيند ومردم به جهت ( مبارك باد ) اوبـيـايـنـد وهـدايـا وتـحـف خـويـش را نـزد اوبـگـذارنـد وآن جـنـاب قـبـض امـوال فـرمـايـد.
حـضـرت فـرمـود: مـن در اخـبـارى كـه از جـدم رسـول خـدا صـلى اللّه عـليـه وآله و سـلم وارد شـده تـفـتـيـش كردم از براى اين عيد چيزى نـيـافـتم واين عيد سنتى بوده از براى فرس و اسلام او را محو نموده و پناه مى برم به خدا از آنـكه احيا كنم چيزى را كه اسلام محوكرده باشد آن را، منصور گفت كه اين كار به جهت سـيـاسـت لشـكـر و جـنـد مـى كـنـم ، وشـمـا را بـه خـداونـد عـظـيـم سـوگـنـد مـى دهـم كـه قـبـول كـنـى ودر مجلس بنشينى ، پس حضرت قبول فرمود ودر مجلس تهنيت بنشست وامراء واعـيـان لشـكـر بـه خـدمـتـش شرفياب شدند تواورا تهنيت مى گفتند وهدايا وتحف خود مى گـذرانـيـدنـد ومـنـصـور خـادمـى را مـوكـل كـرده بـود ودر نـزد آن جـنـاب ايـسـتـاده بـود، امـوال را كـه مـى آوردند ثبت سياه مى كرد، پس چون مردمان آمدند آخر ايشان پيرمردى وارد شـد عـرض كـرد:
يـابن رسول اللّه صلى اللّه عليه وآله وسلم ! من مردى فقير مى باشم ومالى نداشتم كه از براى شما تحفه آورم وليكن تحفه آوردم از براى شما سه بيتى را كه حدم در مرثيه جدت حسين بن على عليهما السلام گفته وآن سه بيت اين است :
عَجِبْتُ لِمَصْقُولٍ عَلاكَ فِرِنْدُهُ
يَوْمَ الْهِياجِ وَ قَدْ عَلاكَ غُبارٌ
وَ لاَسْهُمٍ نَفَذَتْكَ دُونَ حَرائِرَ
يَدْوعُونَ جَدَّكَ وَ الدُّمُوعُ غِزارٌ
اَلاّ تَقَضْقَضَتِ(21) السَّهامُ وَعاقَها
عَْن جِسْمِكَ الاِجْلالُ وَ الاِكْبارُ
حـضرت فرمود: قبول كردم هديه تورا، بنشين بارك اللّه فيك ، پس سر خود را به جانب خـادم مـنـصـور بـلنـد كـرد وفـرمـود: بـرونـزد امـيـر اورا خـبـر ده كـه ايـن مـقـدار مال جمع شده واين مالها را چه بايد كرد، خادم رفت وبرگشت وگفت : منصور مى گويد كه تـمـام را به شما بخشيدم در هرچه خواهى صرف كن ، پس حضرت به آن مرد پير فرمود كه تمام اين مالهارا بردار وقبض كن ، همانا من تمام را به تو بخشيدم .(22)