يـــارى كـــردن عـــلى عــليـه السـّلام بـه پـيـامـبـر اسـلام صـلى اللّه عليه و آله و سلّم
وجـه چـهـاردم : اخـتـصـاص آن حـضـرت اسـت بـه فـضـيـلت نـصرت و يارى كردن حضرت رسول صلى اللّه عليه و آله و سلّم چنانچه حق تعالى فرموده :
(فَاِنَّ اللّهَ هُوَ مَوْلاهُ وَ جِبْريلُ وَصالِحُ الْمُؤمِنينَ).(81)
(مـولى ) در اينجا به معنى (ناصر) است و به اتفاق مفسّرين مراد از (صالح المؤمنين )، امـيـرالمؤمنين عليه السّلام است . و نيز اختصاص آن جناب است به اُخوّت و برادرى با رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلّم و به پا نهادن بر دوش پيغمبر صلى اللّه عليه و آله و سـلّم و شـكستن بُتها و به فضيلت (خبر طائر) و (حديث منزلت ) و (رايت ) و (خبر غدير) و غيره .
وَلَقَدْ اَحْسَنَ مَنْ قالَ:
شعر :
غير على كس نكرد خدمت احمد
غم خور موسى نباشد الا هارون
كرد جهانى زتيغ زنده به معنى
از دم تيغش اگرچه ريخت همى خون
صورت انسانى و صفات خدائى
سُبحان اللّه از اين مركّب معجون
ساحت جاهش به عقل پى نتوان برد
نتوان با موزه در گذشت زجيحون
سوى شريعت گراى و مهر على جوى
از بن دندان اگر نه قلبى و واروُن
بـالجـمـله ؛ در كـمـالات نفسانيّه و بدنيّه و خارجيّه ، آن حضرت متميّز بود از سايرين ؛ چه كـمـالات نـفـسـانـيـة آن جـناب مانند علم و حلم و زهد و شجاعت و سخاوت و حُسن خلق و عفّت و غـيرها به مرتبه اى بود كه احدى را معشار آن نبود و دشمنانش اعتراف به آن مى نمودند و انـكـار آن نـمـى تـوانستند نمود و جوانمردى و ايثار او به مرتبه اى بود كه در فراش رسـول خـدا صـلى اللّه عـليـه و آله و سـلّم خـوابيد و شمشيرهاى برهنه كفّار قريش را در عوض رسول خدا صلى اللّه عليه و آله و سلّم به جان خود خريد و در غزوه اُحد به اندازه اى جـوانـمـردى و فـتـوّت از آن حـضـرت ظـاهـر شـد كـه از جـانـب ملا اعلا نداى لا سَيْفَ اِلا ذُوالفِقار وَلا فَتى اِلاّ عَلى بلند شد.