شرح حال ابودُجانه

دوازدهم ـ اَبُودُجانه (449) اسمش سِماك بن خَرَشَة بن لَوْذان است و از بزرگان صـحابه و شجاعان نامى و صاحب حِرْز معروف است و او همان است كه در جنگ يمامه حاضر بـود و چـون سپاه مُسَيْلمه كذّاب در حديقة الرّحمن كه به حديقة الموت نام نهاده شد پناه بـردنـد و در بـاغ را اسـتـوار بـسـتـنـد، ابـودُجـانـه كـه دل شـيـر و جگر نهنگ داشت مسلمانان را گفت كه مرا در ميان سپرى برنشانيد و سر نيزه ها را بـر اطـراف سـپـر مـحكم داريد آنگاه مرا بلند كنيد و بدان سوى باغ اندازيد. مسلمانان چـنـيـن كـردنـد پس ابودجانه به باغ جستن كرد و چون شير بخروشيد و شمشير بكشيد و هـمـى از سـپـاه مـسـيـلمـه بـكـشـت . بـَراءِ بـن مـالك از مـسـلمـانـان داخـل بـاغ شـد و دَرِ بـاغ را گـشـود تـا مـسـلمـانـان داخـل بـاغ شدند ولكن ابودُجانه و بَراء هر دو در آنجا كشته شدند وبه قولى ابُودُجانه زنده بودچندانكه درصِفّين ملازم ركاب اميرالمؤ منين عليه السّلام گشت .(450)
شـيـخ مـفـيد در (ارشاد) فرمود: روايت كرده مفضّل بن عمر از حضرت صادق عليه السّلام كـه فـرمود: بيرون مى آيد با قائم عليه السّلام از ظَهْر كوفه بيست و هفت مرد ـ تا آنكه فرموده ـ و سلمان و ابوذر و ابودُجانه انصارى و مقداد و مالك اشتر پس مى باشند ايشان در نزد آن حضرت از انصار و حُكّام .(451)