نظرى به گذشته

مسلمانان امروز باید گذشته نیاکان خود را قبل از ظهور اسلام خوب به خاطر بیاورند افرادى بودند که در نهایت ذلت و بدبختى به سر مى بردند، نه رهبرى که به افکار او پناه ببرند، و نه روح وحدت و اتحادى که در سایه آن بیارامند. انواع بلاها آنها را فرا گرفته، و جهل و نادانى سایه شوم و سنگین خود را بر افکار آنها انداخته بود، در آتش جنگلهاى پى در پى، و غارتگریهاى وحشیانه، مى سوختند، دختران خود را بى رحمانه زنده به گور مى کردند و در برابر سنگ و چوبهاى بى ارزشى که نام مقدس «خدا» بر آن گذارده بودند، سجده مى نمودند، پیوندهاى خویشاوندى گسسته، و خونریزى را مباح مى دانستند. این وضع پیش از طلوع اسلام بود.
ولى ببینیم چگونه بعد از آن ورق برگشت و در سایه اسلام، خدا آنها را متحد ساخت و پیوند اتحادشان را با «توحید» محکم نمود. هماى رحمت الهى بال وپر بر سر آنان گشود و چشمه هاى نعمت خدا بر آنها ریزش کرد.
یک حکومت مقتدر و توانا بر آنان پرتو افکند و در سایه این حکومت همه چیزشان سر و سامان یافت. آنها که دیروز آنچنان ناتوان و خوار بودند امروز بر جهانیان حکومت مى کردند، کسانى که دیروز حکمران آنها بودند امروز فرمانبردار آنها شدند، آنها که در گذشته مقدارشان را تعیین مى کردند امروز سر بر فرمان آنها گذاردند.
آرى آنها این افتخارات را در سایه اتحاد و برادرى صادقانه پیدا کردند، واقعاً متحد شدند و به راستى دست برادرى به هم دادند، مصالح آنها همه یکى بود و تصمیمشان یکى و هر مسلمانى از حدّاکثر حمایت و کمک برادران مسلمان خود برخوردار بود.
ولى امروز مى بینیم بار دیگر به قهقرا برگشته اند، و بدبختیها از نو آغاز شده، کار به جایى رسیده که مسلمانان از نزدیکترین برادران خود جز کارشکنى و تهمت چیزى نمى بینند و جز خرابکارى از همدیگر انتظارى ندارند. حتى وحشت و ترس او از برادر مسلمانش کمتر از ترس از کفار و دشمنان نیست!
با این حال چگونه مى توان انتظار پیروزى و عظمت داشت؟
محال است مسلمانان بدون اتحاد روى سعادت را ببینند، همان طور که محال است بدون کمک و مساعدت، با یکدیگر متحد شوند.
ولى مسلمانان باید بدانند آن اتحاد و صمیمیت نیاکان خود را با الفاظ زیبا و عبارات دل انگیز و سخنرانیها و مقالات آتشین و جار و جنجال در روزنامه ها نمى توانند به دست آورند، و اگر چنین تصور کنند سخت در اشتباهند!
«اتحاد» یک مشت الفاظ بى معنا و عبارات فصیح و بلیغ ـ هر قدر هم عالى و دلنشین باشد ـ نیست، روح اتحاد، همان حُسن نیّت و تصمیمى است که از قلب پاک سرچشمه مى گیرد و فعالیتهاى مستمر همراه با پى گیرى به دنبال آن مى باشد.
اتحاد یک سلسله صفات عالى درونى و اعمال و برکات است، فضایل و سجایایى که در اعماق روح ریشه دوانیده، و سراسر وجود انسان را در بر گرفته باشد. اتحاد یک رشته اخلاق و عواطف عالى انسانى است. اتحاد این است که مسلمانان در منافع با یکدیگر شریک باشند و اصول عدالت و انصاف را در حق یکدیگر رعایت کنند.
مثلا اگر در یکى از کشورهاى اسلامى همچون سوریه یا عراق دو طایفه یا بیشتر از مسلمانان باشند باید بر خود واجب بدانند مانند دو برادر که خانه یا املاکى از پدر به ارث برده اند رفتار نمایند، حقوق یکدیگر را طبق اصول عدالت بدون اینکه هیچکدام قصد تجاوز یا بخل نسبت به دیگرى داشته باشند ادا کنند «(وَمَنْ یُوقَ شُحَّ نَفْسِهِ فَأُوْلَئِکَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ); و کسانى که از بخل و حرص نفس خویش باز داشته شده اند رستگارانند».(1)
* * *
1 . سوره حشر، آیه 9.