8 - مدارس و دانشگاه ها[44]
کثرت مدارس عالی(42)در بلاد اسلام، هنوز هم که دنیا پیشرفتهای ماشینی یافته است مایه حیرت است و حاکی از وجود شوق و نشاطی بیمانند. در حقیقت بسبب تاکید و تشویقی که در اسلام راجع به علم شده بود و همچنین بجهت توصیه و ترغیبی که به انجام دادن امور خیر می شد بسیاری از اهل بروارباب ثروت عنایت و توجه خاصی به انشاء مدارس مبذول کردند بطوریکه در عهد رونق حکومتهای اسلامی در بیشتر بلاد اسلام مدارس مهم مانندنظامیه، مستنصریه، حلاویه، جوزیه، الازهر و امثال آنها وجود داشت که هریک بسببی شهرت دارند و این مدارس که بزرگان علماء اسلام تربیت یافته آن مدارس بوده اند همه یا غالب آنها از محل اوقاف اهل بر بوده است و خلفا و سلاطین بطور مستمر و مستقیم در آنها نظارت نداشتند و - به اصطلاح امروز ما - این مدارس ملی و آزاد بود چنانکه جز در تورادی از آنها که به بعضی فرقه ها اختصاص داشت در غالب آنهانیز تعلیم آزاد بود و هر یک از فرقه های اسلامی، معارف و علوم مقبول مخصوص خود را می توانستند درین مدارس اخذ و تلقی نمایند.
البته مدرسه نظامیه، بر خلاف مشهور، اولین مدرسه اسلامی نبوده است. (43) [45] اما بی شک از خیلی جهات سرمشق مدارس مهم اسلام و جهان شده است.
خواجه نظام الملک وزیر، نزدیک به شصت هزار دینار صرف بنای نظامیه بغداد کرد، در اصفهان و نیشابور و بلخ و هرات هم نظامیه ها ساخت و این مدارس حتی سر مشق شد برای (SALERNO) در ایتالیا بود از تاثیر دار العلمهای اروپا. قدیمترین دانشگاه اروپا که سالرنو (BOLOGNA) مدارس اسلامی خالی نبود. مدارس بزرگ دیگر مثل دانشگاه بولونیا ودانشگاههای پاریس، مونپلیه، و اکسفورد همگی بعد از قرن دوازدهم میلادی بوجود آمدند - مدتها بعد از تاسیس دانشگاههای اسلامی.
READING (قرائت) ، (اگر بعضی رسوم و الفاظ جاری در دانشگاههای اروپا مثل (LICENCE) (اجازه) ، و حتی لفظ غریب (HEARING) (سماع) ، BACCALARIUS) (بحق الروایه؟ ) چنانکه بعضی محققان گفته اند(44)از رسوم و الفاظ مشابه معمول در مدارس اسلامی مصر و شام و اندلس اقتباس شده باشد آیا حیرت انگیز نیست که با چنین سابقه یی که دانشگاههای اسلامی دارد، تاسیس دانشگاههای امروز شرق به نفوذیا تقلید دارالعلمهای غربی منسوب شود؟
این نظامیه ها مراکز مهم فعالیتهای علمی عصر بود، اساتید آنهاهم غالبا علماء بزرگ عصر بشمار می آمدند. از همه اقطار اسلامی تامدتها طالب علمان به این مدارس روی می آوردند و درین کهنه ترین دانشگاههای جهان، هم حجره پیدا می کردند هم مدد معاش. بعلاوه کتابخانه، بیمارستان، مسجد، و مجلس وعظ هم در دسترس آنهابود.
چنانکه مدرسان هم در مدرسه درجات داشتند از استاد و مدرس و معید، بالباسهای خاص و ظاهرا همینهاست که در دانشگاههای اروپا مورد تقلید واقع شد. چندی بعد، در سایر بلاد اسلام هم - مثل بغداد - بتقلید نظامیه مدارس متعدد بنا شد. در بغداد، مدرسه مستنصریه بوجود آمد که رونق و فعالیت آن نظامیه را از اهمیت انداخت[46] چنانکه سلاطین زنگی و ممالیک در شام و مصر مخصوصا شوق وافری به بنای مدارس نشان دادند. در عهد مغول، سلطان محمد خدابنده حتی مدرسه سیار داشت - همراه اردوی خویش - که ذکر آن در تاریخ وصاف آمده است. در قرن ششم که ابن جبیر سیاح اندلسی به مشرق آمدبیست مدرسه در دمشق یافت و سی مدرسه در بغداد.
بنیامین تطیلی سیاح و ربن یهودی اندلسی بیست مدرسه در اسکندریه دید، و در سایر بلادهم مدارس بسیار بود با شور و نشاط طالبان علم. این شور و نشاط به شهرهای بزرگ اختصاص نداشت و در دهات و قرا هم طالبان علم فراوان بودند و چه بسیار دانشمندان بزرگ اسلام که از دیه های حقیربرخاسته اند.
42. در باب مدارس در نزد مسلمین و نقش مدرسه نظامیه رجوع شود به: Talas, A. , La Madrasa Nizamyya Et Son Histoire,193943. برای مدارس قبل از آن رجوع شود به: متز، الحضارة الاسلامیه 1/19 - 318.44 Guillaume, A. (Philosophy andTheology) in Legacy of Islam/245