7 - کتابها و کتابخانه ها[40]
بدینگونه، شوق معرفت جویی و حس کنجکاوی قلمرو اسلام را در اندک مدتی کانون انوار دانش کرد. رواج صنعت کاغذ مخصوصا از اسباب عمده رواج علم و معرفت شد. هنوز قرن اول هجرت تمام نشده بود که مسلمانان صنعت کاغذ را از ماوراء النهر به داخل بلاد عرب زبان بردند.
در قرن دوم، هم بغداد کارخانه کاغذسازی داشت هم مصر. طولی نکشید که در سایر بلاد اسلام حتی در سیسیل و اندلس هم صنعت کاغذراه یافت. در زمان مامون که اروپای غربی هنوز نه کتابت را می شناخت نه کاغذ را، در بغداد کاغذ بقدری زیاد بود که گویند یک تن از بزرگان طبرستان در سفر حج وقتی به بغداد رسید و دعوتهائی کرد با تکلف بسیارچون مامون گفت تا در بغداد هیزم و تره به او نفروشند او کاغذ می خرید و به جای هیزم می سوخت و حریر سبز پاره می کرد و به جای تره برخوان می نهاد و درباره ابن فرات وزیر مقتدر هم نقل است که در خانه اش حجره یی بود مخصوص کاغذ، هر کس آنجا می رفت هر قدر کاغذمی خواست می توانست ببرد. این نکته نیز با آنکه حکایت دارد از تکلف و تنعم ابن فرات، وجود و وفور کاغذ را در بغداد آن زمان نشان می دهد. (37)
[41] ابن الندیم انواع گوناگون کاغذ را در عهد خویش می شمرد و این امرنشان می دهد که صناعت کاغذ در آن زمان رونق تمام داشته است. این رواج صنعت کاغذ از اسباب بوجود آمدن کتاب و توسعه یافتن کتابخانه هاگشت و در هرجا صنعت کاغذ راه یافت کار تالیف هم آسان شد. ازبرکت وجود کاغذ در زمان یعقوبی در بغداد بیشتر از صد کتابفروش وجود داشت که غیر از فروش کتاب در آنها از کتب نسخه برداری می کردند و البته این امور کار تشکیل کتابخانه را هم آسان می کرد.
در واقع، در غالب بلاد اسلامی تدریجا کتابخانه ها بوجود آمدمتعلق به مساجد یا مدارس که درهاشان به روی طالبان علم گشوده بود. بیت الحکمه(38)مامون کتابخانه یی معتبر داشت مشحون از کتب گوناگون به السنه مختلف. کتابخانه عضد الدوله دیلمی در شیراز چنان عظیم بود که مقدسی می پنداشت هیچ کتابی در انواع علوم تالیف نشده است الا که نسخه یی از آن در آنجا هست. کتب این کتابخانه بر حسب انواع علوم در حجره های جداگانه قرار داشت. نظیر همین وصف درباره کتابخانه سامانیان هم صادق بود که ابن سینا مدتها در آن به مطالعه واستنساخ کتب اشتغال داشت. کتابخانه شخصی صاحب بن عباد وزیرفخرالدوله دیلمی که می گویند چهار صد شتر برای حمل آنها لازم بود معروف است و قسمتی از آن در غلبه سلطان محمود غزنوی بر ری تباه شد.
سابور بن اردشیر، وزیر بهاء الدوله دیلمی، کتابخانه یی در کرخ بغدادساخت که در آن ده ها هزار جلد کتاب بود به خط ائمه مشهور و معتبر. درشام و مصر هم از کتابخانه های متعدد یاد شده است. در کتابخانه یی که یعقوب بن کلس وزیر العزیز بالله ثانی درست کردگاه ده ها و صدهانسخه مکرر از یک کتاب وجود داشت. در زمان «الحاکم» کتابخانه فاطمیان مصر صد هزار کتاب داشت و این تعداد در زمان مستنصر فاطمی به دویست هزار رسید و این کتاب ها به اهل علم عاریه هم داده می شد. در [42] اندلس حراجهایی که برای کتاب تشکیل می شد محل معارضه شوق بود با ثروت و تفنن.
در قرطبه خلیفه اموی اندلس حکم دوم کتابخانه عظیمی تاسیس کرد که می گویند در حدود چهار صد هزار جلد کتاب داشت و تنها فهرست آن بالغ بر چهل و چهار مجلد می شد. حکم دوم برای بدست آوردن کتاب و جلب مؤلفین، نمایندگانی از اندلس به بغداد و شام می فرستاد. در غرناطه در عصر امویها، هفتاد کتابخانه عمومی وجودداشت در صورتیکه حتی چهار صد سال بعد از این تاریخ شارل عاقل که خواست کتابخانه یی درست کند بعد از سالها سعی کتابهایش به هزار جلدهم نرسید و ثلث آن نیز ادعیه و اوراد راهبان و کشیشان بود. کتابخانه سلطان مراکش که می گویند هنگام عزیمت از اندلس آن را در یک کشتی به مقصد فرستاد و در راه بدست دزدان دریایی افتاد بالغ برسیصد چهار صد هزار کتاب بود و همین کتابها بود که به دست فیلیپ سوم پادشاه اسپانیا افتاد و هسته اصلی کتابخانه معروف اسکوریال شد. (39)تنهاکتاب الفهرست ابن الندیم که یک وراق شیعی یا معتزلی بغداد بوده است در قرن چهارم کافی است تا نشان دهد در آن دوره از انواع علوم وفنون چه مایه کتابها در نزد مسلمین وجود داشته. انواع دائرة المعارف از امثال مفاتیح العلوم خوارزمی و جامع العلوم فخر رازی گرفته تا نفایس الفنون آملی و کشاف اصطلاحات تهانوی - که در عالم اسلامی تالیف شد از فسحت دایره کنجکاوی مسلمین حکایت دارد و از تنوع و وفور مواد کتابخانه ها.
در حقیقت، مسلمین مؤسسین واقعی کتابخانه های عظیم عمومی در عالم بوده اند و نیکوکارانشان در تاسیس و وقف کردن کتابخانه های عام المنفعه مکرر با یکدیگر رقابت می کرده اند. اما این که بعضی محققان گفته اندکتابخانه اسکندریه را عمرو عاص به دستور عمر بن خطاب خلیفه ثانی نابودکرد، اصل روایت از عبد اللطیف بغدادی و ابن القفطی - قرن هفتم هجری فراتر نمی رود و روایت آنها نیز به نقل افسانه بیشتر می ماند تا یک روایت[43] تاریخی. ابن عبری هم که در مختصر الدول عربی آن را نقل می کند ظاهراخودش آنقدر به صحت آن اعتماد نداشته است تا در تاریخ سریانی خویش هم آن را تکرار کند.
حق آنست که قرنها قبل از اسلام قسمت اعظم این کتابها از بین رفته بود و دیگر آنقدر کتاب در اسکندریه نمانده بود تاعمرو عاص به قول ابن عبری آنرا بین حمامهای شهر برای تامین سوخت تقسیم کند(40)روایتی هم که گفته اند کتابخانه مدائن را اعراب نابودکردند ظاهرا هیچ اساس ندارد و مآخذ آن تازه است. آنچه هم بیرونی راجع به نابود شدن کتب خوارزمی گفته است مشکوک است و بهر حال مؤید این واقعه نمی تواند بود. (41)در هر صورت، با آنکه وقوع حریق مکرربه کتابخانه های قدیم لطمه زده است کثرت نسخه های خطی اسلامی که هم اکنون در کتابخانه های شخصی و عمومی باقی است میزانی است ازکثرت و غنای کتابخانه های قدیم مسلمین.
37. درباره کاغذ و نقشی که مسلمین در اشاعه صنعت مربوط به آن داشته اند، رجوع شود به: تاریخ صنایع و اختراعات، تالیف پیرروسو، ترجمه حسن صفاری 1341/3 - 16238. در باب بیت الحکمه مامون و همچنین برای اطلاعاتی درباره کتابخانه در عصر خلفا رجوع شود به: عصر المامون، 1/6 - 375، مقایسه شود با: 1928 Pinto, O. , LeBiblioteche Degli Arabi 39. در باب بیت الحکمه مامون و همچنین برای اطلاعاتی درباره کتابخانه در عصر خلفا رجوع شود به: عصر المامون، 1/6 - 375، مقایسه شود با: 1928 Pinto, O. , LeBiblioteche Degli Arabi40. در باب اصل این روایت و نقد آن رجوع شود به: جرجی زیدان، تاریخ التمدن الاسلامی 3/51 - 44 و حواشی دکتر حسین مونس/5141. اینکه قتیبة بن مسلم هم، چنانکه بیرونی نقل می کند، در فتح خوارزم به نابود کردن کتب امر کرده باشد، به جهات مختلف بعید به نظر می رسد. مقایسه شود با: Barthold, V. _V. , Turkistan, 1958/1