احاديث اسلامي و سيره صحابه
محدث معروف ترمذي، نويسنده يكي از صحاح اهل تسنن، از انس نقل مي كند:
«سَأَلْتُ النَّبِيَّ اَنْ يَشفَعَ لِي يومَ القِيامَةِ فَقالَ أَنَا فَاعِلٌ، قُلْتُ فَأَيْنَ اَطْلُبُكَ؟ فَقالَ: عَلَي الصِّراطِ....» [1] .
«(انس مي گويد:) از پيامبر درخواست كردم كه در روز قيامت در حق من شفاعت كند. وي پذيرفت و گفت شفاعت خواهم كرد. گفتم كجا تو را پيدا كنم؟ فرمود: كنار صراط.»
انس با ظرافت طبع از پيامبر گرامي درخواست شفاعت مي كند، وي نيز مي پذيرد و نويد عمل به او مي دهد.
سواد بن قارب از ياران پيامبر است، در ضمن اشعاري از پيامبر درخواست شفاعت مي كند و مي فرمايد:
فُكْنْ لي شَفِيعاً يَوْمَ لاذُوشَفاعَةٍ
بِمُغْنٍ فَتِيلاً عِنْ سَوادِ بنِ قاربٍ [2] .
«اي پيامبر گرامي، روز رستاخيز شفيع من باش. روزي كه شفاعت ديگران به حال سواد قارب مفيد و سودمند نخواهد بود.»
مردي به نام «تبع» از قبيله «حمير» پيش از تولد پيامبر شنيده بود كه به همين زودي پيامبري از سرزمين عربستان، از جانب خدا برانگيخته خواهد شد. وي پيش از مرگ نامه اي تنظيم كرد و از نزديكان خود درخواست نمود كه اگر روزي چنين پيامبري مبعوث به رسالت شد، نامه مرا به او برسانيد و در آن نامه چنين نوشته بود:
«وِانْ لَمْ اُدْرِكْكَ فَاشْفَعْ لي يَوْمَ القِيامَةِ وَلاتُنْسِني»
«اگر عمرم وفا نكرد و پيش از درك تو درگذشتم، روز قيامت درباره من شفاعت نما و مرا فراموش مكن.»
وقتي نامه به دست پيامبر رسيد سه مرتبه فرمود:
«مرحباً بِتُبَّعٍ اَلأَخِ الصَالِحِ» [3] .
«آفرين بر تبّع برادر صالح من.»
پس اگر درخواست شفاعت شرك بود، هرگز پيامبر او را برادر خود نمي خواند و سه مرتبه بر او آفرين نمي گفت.
* * *
[1] سنن ترمذي، ج 4، ص 42 باب ماجاء في شأن الصراط.
[2] قاموس الرجال ذيل ماده «سواد».
[3] مناقب ابن شهر آشوب، ج 1، ص 12؛ بحار الانوار، ج 15، ص 314.