مقصود از «ربّ» چيست؟

در لغت عرب، ربّ به كسي گفته مي شود كه تدبير و كارگرداني چيزي به او واگذار شده و سرنوشت آن در اختيار او باشد. پس اگر در لغت عرب، به مالك خانه و دايه كودك و كشاورز مزرعه «ربّ» مي گويند، بدان جهت است كه اختيار اداره آنها به او واگذار شده و سرنوشت آنها در دست آنان قرار دارد. اگر ما خدا را ربّ خود مي دانيم براي اين است كه سرنوشت كليه شؤون ما؛ از وجود و هستي، حيات و ممات، رزق و روزي، تقنين و تشريع و مغفرت و آمرزش در دست او قرار دارد، حال اگر كسي تصور كند كه يكي از شؤون و امور مربوط به سرنوشت ما در دست ديگري قرار دارد؛ مثلاً خدا امر حيات و ممات، رزق و روزي، تقنين و تشريع و يا مغفرت و آمرزش را به ديگري واگذار كرده است؛ به گونه اي كه آن فرد، بطور مستقل و به صورت تفويضي عهده دار همه و يا يكي از اين مقامات مي باشد، در اين صورت او را «رب» خود پنداشته ايم، اگر ما با اين عقيده در برابر او خضوع كنيم، او را عبادت و پرستش كرده ايم.
به عبارت ديگر: عبادت و پرستش، از احساس بندگي سرچشمه مي گيرد و حقيقت بندگي جز اين نيست كه انسان خود را مملوك و مقام بالاتر را مالك وجود و هستي، موت و حيات، رزق و روزي، يا لااقل مالك و اختياردار خصوص مغفرت [1] و شفاعت [2] و وضع قوانين و تكاليف [3] بداند، در اين صورت او را ربّ خود تصور كرده است و هر فردي چنين احساسي را از طريق زبان و يا عمل در خارج مجسم نمايد و عقيده و احساس خود را در قالب عمل و يا لفظ بريزد، بي شك او را پرستش نموده و عبادت كرده است.
* * *
[1] «وَمَنْ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ اِلاَّ اللَّهُ» (آل عمران: 135).
[2] «قُلْ للَّهِ الشَّفاعَةُ جَمِيعاً» (زمر: 44).
[3] «اِتَّخَذُوا اَحْبارَهُمْ وَرُهْبانَهُمْ أرْباباً مِنْ دُونِ اللَّهِ» (توبه: 31).