ب ـ «لاتَقُمْ عَلي قَبْرِه»
مفهوم اين جمله، به حكم عطف بر جمله پيشين، چنين است: «وَلا تَقُمْ عَلي قَبْرِ اَحَدٍ مِنْهُم اَبَداً» زيرا قيودي كه در معطوف عليه وجود دارد بر معطوف نيز وارد مي شود.
در اين صورت نمي توان گفت: مقصود از «قيام» همان قيام هنگام دفن است؛ زيرا فرض اين است كه قيام موقع دفن، درباره هر فردي قابل تكرار نيست، و لفظ «ابداً» كه در اين جمله نيز در تقدير است، حاكي است كه اين عمل قابل تكرار مي باشد و تصور اين كه اين لفظ براي استغراق افراد است، پاسخ آن در جمله قبل گفته شد؛ زيرا با وجود «أحدٍ» نيازي به افاده مجدد آن نيست.
با توجه به اين دو مطلب در الفاظ: «لاتصل» و «لاتقم» مي توان گفت: خداوند پيامبر را از هر نوع «طلب رحمت» بر منافق، خواه از طريق نماز بر مرده او و يا مطلق دعا و از هر نوع «وقوف بر قبر» او، خواه هنگام دفن يا پس از آن، نهي كرده است، و مفهوم آن است كه اين دو عمل؛ طلب رحمت و قيام و وقوف بر قبر مؤمن در تمام اوقات، جايز و شايسته است و يكي از آن اوقات، وقوف بر زيارت و خواندن قرآن بر مؤمن است، كه سالها است به خاك سپرده شده است.