عذر ناموجّه

نکته جالب این است کهوهّابیون متعصّب به سبب نداشتن پاسخ،سخن خود را به اینجا که مى رسد عوض مى کنند و مى گویند: دو آیه فوق مربوط به زمان حیات این دو پیامبر است، ولى پس از مرگ که آنها به صورت موجودى بى روح در مى آیند کارى از آنها ساخته نیست!

بنابراین تقاضاى شفاعت از پیامبر اسلام(صلى الله علیه وآله) بعد از مرگ آن حضرت بى فایده است!

درست توجّه مى کنید که در اینجا مسأله شرک و کفر کنار مى رود و مسأله «بیهودگى» پیش مى آید و مى گویند اگر در حال حیات از آنها شفاعت بطلبند، نه شرک است و نه کفر، ولى اگر پس از وفات باشد کارى بیهوده است و این در حقیقت به معنى پس گرفتن تمام ادّعاهاى پیشین است. (دقّت کنید)

ما مى گوییم نه کفر است و نه بیهوده، چرا که هیچ مسلمانى به خود اجازه نمى دهد بگوید مقام پیغمبر اسلام(صلى الله علیه وآله) از یک شهید عادى میدان بدر و اُحُد کمتر است آنها (أَحْیَاءٌ عِنْدَ رَبِّهِمْ یُرْزَقُونَ)(1) هستند ولى پیامبر(صلى الله علیه وآله) (نعوذ بالله) «کالحجر!» کدام جفاکار چنین سخنى مى گوید؟!

گویا اشتباه آنها از اینجا پیدا شده که قرآن به پیامبر مى گوید: (إِنَّکَ لاَ تُسْمِعُ الْمَوْتَى وَلاَ تُسْمِعُ الصُّمَّ الدُّعَاءَ إِذَا وَلَّوْا مُدْبِرِینَ).(2)
«به یقین تو نمى توانى سخنت را به گوش مردگان برسانى، و نمى توانى ناشنوایان را هنگامى که روى بر مى گردانند و پشت مى کنند فراخوانى».

در حالى که این مربوط به افراد عادى است نه پیامبر(صلى الله علیه وآله) و نیکان و پاکان.

باید از آنها پرسید پس چرا در نمازها بر آن حضرت سلام مى فرستید: «السَّلامُ عَلَیْکَ اَیُّهَا النَّبِىُّ وَ رَحْمَةُ اللهِ»، مى گویید: آیا به کسى که چیزى درک نمى کند (نعوذ بالله) سلام و درود مى فرستید؟ آیا به آیه شریفه (إِنَّ اللهَ وَمَلاَئِکَتَهُ یُصَلُّونَ عَلَى النَّبِىِّ یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا صَلُّوا عَلَیْهِ وَسَلِّمُوا تَسْلِیماً);(3) «خدا و فرشتگانش بر پیامبر درود مى فرستند; اى کسانى که ایمان آورده اید، بر او درود فرستید و سلام گویید و به طور کامل تسلیم (فرمان او) باشید»، بعد از رحلت پیامبر(صلى الله علیه وآله) عقیده دارید یا نه؟ خداوند و مؤمنان درود و رحمت بر چه کسى مى فرستند؟ به کسى که (نعوذ بالله) هیچ چیزى درک نمى کند؟!

چرا بالاى سر آن حضرت این آیه را تابلو کرده اید: (لاَ تَرْفَعُوا أَصْوَاتَکُمْ فَوْقَ صَوْتِ النَّبِىِّ وَلاَ تَجْهَرُوا لَهُ بِالْقَوْلِ کَجَهْرِ بَعْضِکُمْ لِبَعْض أَنْ تَحْبَطَ أَعْمَالُکُمْ وَأَنْتُمْ لاَ تَشْعُرُونَ)(4); «اى کسانى که ایمان آورده اید! صداى خود را فراتر از صداى پیامبر نکنید، و در برابر او بلند سخن مگویید (و داد و فریاد نزنید) آن گونه که بعضى از شما در برابر بعضى بلند صدا مى کنند، مبادا اعمال شما نابود گردد در حالى که نمى دانید».

چرا اجازه نمى دهید کسى صداى خود را در آنجا (در کنار قبر مطهّر پیامبر(صلى الله علیه وآله)) بلند کند؟ اگر آن عقیده را درباره پیغمبر اکرم(صلى الله علیه وآله)بعد از وفات دارید و مى گویید او بعد از وفات چیزى نمى فهمد (العیاذ بالله) این سخنان ضدّ و نقیض چه معنى مى دهد؟!

انصاف دهید آیا چنین عقایدى به پایان عمر خود نزدیک نشده است؟!

* * *
1. آل عمران، آیه 169.
2. نمل، آیه 80.
3. احزاب، آیه 56.
4. حجرات، آیه 2.