1- منزلت بيوت پيامبران در قرآن

خانه هاى پيامبران و صالحان، از اعتبار و منزلت خاصى برخوردار است. پيداست اين منزلت ارتباطى به جنبه مادى وجسمانى آنها ندارد، زيرا خانه هاى آنان بسان خانه هاى ديگران از خشت و گل و يا آجر و گچ ساخته مى شود، بلكه اين ارزش به خاطر انسانهاى والايى است كه در آنجا سكونت مى گزينند .

قرآن در آيه معروف به آيه نور(1)، نور خدا را به چراغ پرفروغى تشبيه مى كند كه بسان ستاره فروزان مى درخشد. آنگاه در آيه بعدى جايگاه اين مشعل فروزان را بيوتى مى داند كه در آنها مردانى وارسته، صبح و شام خدا را تسبيح مى گويند:
(فِى بُيُوت أَذِنَ اللّه أَنْ تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيها بِالْغُدُوِّ وَالآصال) .(2)
(«اين چراغ فروزان) در خانه هايى(روشن است) كه خدا رخصت داده كه قدر و منزلت آنها رفعت يابد و نامش در آنها ياد شود در آن خانه ها هر بامداد و شامگاه (انسان هايى) به تسبيح خداوند مى پردازند».

جمله (يُسَبِّحُ لَهُ فِيها بِالغُدُو) بيانگر علت رفعت و عظمت اين بيوت است كه در جمله پيش (أَذِنَ أَنْ تُرفعَ)وارد شده است.

در آيه بعدى اوصاف عبادتگران آن بيوت را يادآور مى شود و مى فرمايد:
(رِجالٌ لا تُلْهِيهِمْ تِجارَةٌ وَلا بَيْعٌ عَنْ ذِكْرِ اللّه وَإِقام الصَّلاة يَخافُونَ يَوماً تَتَقَلَّبُ فيهِ القُلُوبُ وَالأَبْصار) .(3)
«مردانى كه تجارت و داد و ستد، آنان را از ياد خدا و برپا داشتن نماز و دادن زكات غافل نمى سازد، و از روز رستاخيز كه دلها و ديده ها در آن روز زير و رو مى شود، مى هراسند».

آيه با گويايى خاصى از منزلت بيوتى كه انسانهاى الهى در آنجا خدا راپيوسته تسبيح و تنزيه مى كنند خبر مى دهد. فقط بايد دو مطلب را روشن كرد:

مقصود از بيوت در آيه چيست؟ (4)

مفسّران در تفسير بيوت اختلاف نظر داشته و هر يك به سوى يكى از گزينه هاى زير گرايش دارند:

الف: مقصود مساجد چهارگانه است.
ب: همه مساجد است.
ج: خانه هاى پيامبر است.
د: مساجد و بيوت نبى است.

در ميان احتمالات چهارگانه تنها وجه سوم (ج)صحيح است، وشواهد زير صحت آن را تأييد مى كند:

1. از نظر لغت، «بيوت» جمع «بيت» به معنى منزل و مسكن است.«ابن منظور» معتقد است: بيت، منزل مرد و خانه اوست.(5) «راغب» بيت را پناهگاه انسان در شب دانسته.(6) و مؤلف «المنجد» مى گويد: بيت به معنى مسكن اعم از مو(خيمه) يا از سنگ و گل باشد.

بنابراين، تفسير بيوت در آيه به« مسجد» ـ كه پرستشگاه عمومى است نه پناهگاه مرد در شب ـ صحيح نيست و بر فرض صحت، مفهوم دور از ذهن آن خواهد بود كه بدون قرينه پذيرفته نمى شود.

به عبارت روشن تر: «بيت» از «بيتوته» به معنى« شب را به پايان رسانيدن» اخذ شده است و اگر به مسكن انسان، بيت مى گويند به اين علت است كه انسان در آنجا شب را صبح مى كند.

با توجه به معنى لغوى اين واژه، تفسير آن به مسجد بدون قرينه صحيح نيست.

2. قرآن هر جا كه درباره معبد و پرستشگاه عمومى مسلمانان سخن مى گويد، لفظ «مسجد» يا «مساجد» را بكار مى برد، و لذا اين واژه به صورت جمع و مفرد 28 بار در اين مورد بكار رفته است. در حاليكه هرگاه در كتاب از «مسكن» و «مأوى» سخن به ميان آورده، از واژه بيت به صورت جمع يا مفرد بهره گرفته است. لذا اين واژه 66 بار در قرآن در همين مورد بكار رفته است.نتيجه مى گيريم كه در لسان قرآن «بيت» و «مسجد»، مصداقاً يكى نبوده و يكى شمردن آن دو، مدّعايى بى دليل است.

اگر قرآن كعبه را بيت اللّه الحرام مى نامد(7)، نه بدان علت است كه كعبه، معبد و پرستشگاه موحدان است، زيرا همگى مى دانيم كه كعبه «قبله» پرستشگران است نه «جايگاه پرستش». بلكه اضافه لفظ «بيت» به اسم جلاله يك نوع احترام و تشريف است. تو گويى اين نقطه، خانه خدا بوده،و خانه منتسب به خداوند بزرگ، از احترام خاصى برخوردار است.

3. ميان بيت و مسجد تفاوت جوهرى وجود دارد: بيت به آن چهار ديوارى مى گويند كه به وسيله سقفى پوشيده شده باشد، در حاليكه مسجد چهارديوارى مطلق است و وجود سقف در آن، شرط نيست. چه بسا مساجدى در گرمسير ساخته مى شود كه فاقد سقف مى باشد، و يكى از آنها مسجد الحرام است، در حاليكه بيت كه مسكن انسان است، نيازمند سقف مى باشد.

آيه زير، گواه آن است كه بيت، به سقف نياز دارد:

(وَلَولا أن يَكُون الناس أُمّة واحِدة لَجَعَلْنا لِمَنْ يَكْفُر بِالرَّحْمنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفاً مِنْ فِضّة وَمَعارج عَلَيها يَظهرون).(8)
«و اگر اراده الهى مبنى بر وحدت و يكنواختى مردم نبود، قطعاً براى آنان كه به خداى رحمان كفر مىورزند خانه هايى قرار مى داديم با سقف هايى از نقره و نردبانهايى كه از آن بالا روند».

آيه حاكى از آن است كه بيت(بر خلاف مسجد) با سقف همراه است و براى جداسازى كافران از مؤمنان امكان داشت سقف بيوت گروه نخست با نقره تميز داده شود، ولى روى مصلحتى اين كار انجام نگرفت.

4. جلال الدين سيوطى از انس بن مالك نقل مى كند:زمانى كه رسول گرامى (صلى الله عليه وآله وسلم)آيه (فِى بُيُوت أَذِنَ اللّه أَنْ تُرْفَعَ) را در مسجد تلاوت كرد، فردى از ياران رسول خدا بلند شد و گفت: مقصود از اين خانه ها چيست؟

پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم)فرمود: خانه هاى پيامبران. در اين موقع ابوبكر برخاست و گفت: اى پيامبر خدا، اين خانه (اشاره به خانه على و فاطمه (عليهما السلام)) از همين خانه هاست، كه خدا رخصت بر رفعت و منزلت آنان داده است؟ پيامبر (صلى الله عليه وآله وسلم)فرمود:« آرى از برترين آنهاست».(9)

امام باقر (عليه السلام)نيز مى فرمايد: مقصود از بيوت در اين آيه، خانه هاى پيامبران و خانه على است.(10)

روى اين قرائن بايد گفت مقصود از بيوت در آيه نور، خانه هاى انبيا و اولياى الهى است، كه به علت تسبيح و تنزيه خداوند از منزلت خاصى برخوردارند و خداوند اذن داده است كه در رفعت و منزلت آنها كوشش شود.

5. گواه روشن بر اين كه مقصود از بيوت در اين آيه خاندان پيامبران است دو آيه ياد شده در ذيل مى باشد:

خدا به ابراهيم و همسر او چنين خطاب مى كند:

الف: (رَحْمَةُ اللّه وَبَرَكاتهُ عَلَيْكُمْ أَهْل البَيْتِ إِنَّهُ حَميدٌ مَجيد).(11)
«رحمت و بركتهاى الهى، از آنِ شما اهل بيت است، او ستوده و بزرگوار است».

ب: (إِنّما يُريدُ اللّه لِيُذهبَ عَنْكُمُ الرِّجْس أَهْل البَيْتِ وَيُطَهِّركُمْ تَطْهِيراً).(12)
«اين است و جز اين نيست كه خدا مى خواهد هر نوع پليدى را از شما خاندان بزدايد و شما را كاملاً پاكيزه گرداند».

تو گويى اين بيوت، مركز نور الهى و جايگاه آن مى باشند.

با توجه به نكات و قرائن پنجگانه يادآور مى شويم: رفعت و عظمت اين بيوت، ناشى از ساكنان آن است كه خدا را تنزيه مى كنند . و در حقيقت آيه ناظر به بيوتى مانند بيت ابراهيم و بيت پيامبر اكرم (صلى الله عليه وآله وسلم)است به خاطر تسبيح و تنزيهى كه ساكنان اين خانه انجام مى دهند خدا شأن و منزلت اين خانه ها را بالا برده است.

ممكن است گفته شود: ذيل آيه كه مى گويد: (يُسَبِّحُ لَهُ فِيها بِالغُدُوِّ وَالآصال):«بامداد و شامگاه در آنجا خدا را تسبيح مى گويند»، قرينه است بر اين كه مقصود از بيوت، مساجد است. زيرا مسلمانان صدر اسلام همگان نمازهاى خود را در مسجد مى گزاردند وطبعاً تسبيح و تنزيه در مسجد انجام مى گرفت.

ولى اين برداشت، درست نيست. زيرا فقط نمازهاى واجب در مساجد برگزار مى شود و مستحب است ديگر نمازها در خانه برگزار گردد. اصولاً بايستى انسان نيايش خويش را بر دو قسم تقسيم كند: بخشى(يعنى فرايض) را در مسجد انجام دهد و بخشى ديگر (يعنى نوافل) را در خانه .

ممكن است اين مطلب به نظر برخى صحيح نيايد، ولى اين حقيقتى است كه روايات بر آن تأكيد دارند.مسلم در صحيح خود، بابى را به نام «استحباب صلاة النافلة في بيته» منعقد كرده ورواياتى در اين زمينه نقل نموده كه ما به ذكر يكى از آنها بسنده مى كنيم.

پيامبر گرامى (صلى الله عليه وآله وسلم)فرمود:
«انّ خير صلاة المرء في بيته إلاّ الصلاة المكتوبة»(13)
« بهترين نماز مرد در خانه است مگر نماز واجب».

اين روايات و امثال آنها حاكى است كه پيامبر و ياران اوجز فرايض، ساير نمازها را در خانه مى خواندند، و در حقيقت خانه هاى پيامبران و صالحان خانه هاى ذكر وياد خدا و تسبيح و تنزيه آنها بوده است و به همين علت، خدا اذن داده است كه قدر و منزلت آنها رفعت يابد.

اكنون بايد ببينيم مقصود از رفعت كه همان مطلب دوم است، چيست؟

-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
1 . (اللّهُ نُورُالسَّمواتِ وَالأَرْض مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكاة فِيها مِصْباحٌ المِصْباح فى زُجاجَة وَالزجاجَةُ كَأَنَّها كَوكَبٌ دُرِّيٌّ ...) (نور/35).
2 . نور/36.
3 . نور/37.
4 . مطلب دوم تفسير رخصت در ترفيع است كه بعداً بررسى مى شود.
5 . لسان العرب:4/14، ماده بيت.
6 . مفردات راغب: 64، ماده بيت
7 . مائده/97.
8 . زخرف/33.
9 . نور/61.
10 . جلال الدين سيوطى، در المنثور:6/203.
11 . هود/73.
12 . احزاب/33.
13 . صحيح مسلم:2/187، باب استحباب صلاة النافلة في بيته، از كتاب صلاة.
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------