ج ـ اسكافي

ج ـ اسكافي (م 240هـ):
ابن حجر مي‏گويد:
«محمد بن عبدالله‏ الاسكافي البغدادي، أبو جعفر: أحد متكلّمي المعتزلة... وكان المعتصم يعظمه جدّا. مات سنة 240هـ و كان ابنه جعفر كاتبا بليغا»([956]) في تفضيل علي علیه السلام... كتاب الرّد علي من أنكر خلق القرآن... كتاب فضائل علي علیه السلام... كتاب علي هشام...»([957])
بايد گفت از عنوان كتاب‌هايي كه او نوشته، همه ‏چيز روشن است. بنابر نقل ابن  نديم، اسكافي، فرزندي به نام «جعفر» داشته كه او نيز مورد توجه معتصم عباسي بوده است. او كتابي با عنوان «المعيار والموازنهًْ في الامامهًْ» دارد.([958])
دانشمند گرامي، جناب آقاي شيخ محمدباقر محمودي، در تحقيق خود بر اين كتاب، آن را به اسكافيِ پدر، يعني محمد بن عبدالله‏ نسبت داده است.
دكتر محمود مهدوي دامغاني، در ترجمه‏ي كتاب «المعيار والموازنهًْ» به اين مسئله اشاره كرده و به خواننده رسانده است كه ابن نديم اين كتاب را از نوشته ‏هاي اسكافيِ پسر دانسته و گفته است:
«... ابن نديم اين كتاب را از تأليفات پدر مي‏داند و... مي‏نويسد... معتصم عباسي، كه از سال 218 تا 227 هجري بر مسند خلافت عباسي است، سرپرستي يكي از ديوان هاي خلافت را به او سپرد ... جعفر... هم بايد متولد پيش از قرن سوم باشد، زيرا لازمه ‏ي واگذاري سرپرستي ديوان به او از سوي معتصم، كه آخرين سال حكومتش 247 هجري است، اين است كه او به حد كمال نسبي رسيده باشد و اگر عمر او را به هنگام سرپرستي ديوان خلافت 30 سال بدانيم، تولدش حدود سال 200 خواهد بود. در اين صورت اگر كتاب المعيار و الموازنة را از مؤلفات پسر بدانيم، باز هم از لحاظ قدمت چيزي از ارزش آن كاسته نمي‏شود»([959])
بنابر نقل دكتر دامغاني، مسعودي در «مروج الذهب» درباره‏ي ابوجعفر اسكافي مي‏گويد:
«مردي از مشايخ معتزله و سران ايشان كه اهل دين و پارسايي و معتقد به برتري علي علیه السلام بر ديگران و در همان حال معتقد بر درستي امامت مفضول بوده است... كه بر كتاب جاحظ به نام «العثمانيهًْ» ردي نوشته كه به «نقص العثمانيهًْ» معروف است...»([960])
بايد گفت: اسكافي در ميان معتزله، جايگاه ويژه ‏اي داشته و از اين روست كه گروهي از ايشان را «اسكافيه» مي‏گويند. شهرستاني گويد:
«...وكذلك الاسكافية، أصحاب أبي جعفر الاسكافي...»([961])
مكتب فكري اسكافي تا شش قرن پس از او پايدار بوده و پيروان آن تا سده ‏ي نهم هجري در مصر باقي بوده ‏اند. مقريزي در كتاب «خطط» خود ضمن برشمردن پيروان مذاهب فكري مسلمانان مصر چنين نوشته است: «ششم، اسكافيه...»([962])
در كتاب «مقالات الاسلاميين واختلاف المصلين»، اثر ابوالحسن اشعري،([963]) مي‏توان به فراواني، ديدگاه‌هاي اسكافي را در موضوعات گوناگون در برابر ديدگاه‏ هاي ديگران ديد.([964])
همان گونه كه گذشت، اسكافي ردّيه بر جاحظ عثماني([965]) نوشت. جناب آقاي حسين طيبيان در كتابي با عنوان «مناظره‏ي دو عالم اهل سنت (اسكافي) و (جاحظ) پيرامون برتري علي علیه السلام»، به آن پرداخته است. البته ايشان بايد مي‏نوشت: دو عالم معتزلي؛ زيرا در اصطلاح نه اسكافي از اهل سنت بوده و نه جاحظ؛ مگر آنكه مؤلف انديشه‏ي خاصّي را لحاظ كرده باشد و ما نمي‏دانيم يا اين كه واژه‏ي اهل سنت را در برابر شيعه گرفته باشد.
اگر كسي اين كتاب را بخواند به اهميت روايات فضائل و نقش آنها بيش از پيش آشنا خواهد شد.
پاورقي ها: ------------------------------------------------------------------------------------
[956]) لسان الميزان؛ ج5، ص225.
[957]) همان، ص297.
[958]) لسان الميزان، ص298.
[959]) ترجمه كتاب المعيار و الموازنة، ص14.
[960]) صص 15ـ 16.
[961]) ابوالفتح، محمد بن عبدالكريم م 548 هـ.
[962]) المعيار والموازنة؛ ترجمه‏ ي دكتر دامغاني؛ ص17.
[963]) علي بن اسماعيل م 324 هـ.
[964]) همان.
[965]) عمرو بن بحر الجاحظ، وكنيته أبوعثمان... أخذ عن النّظام... مات... سنة 255 هـ في أيّام المهتدي؛ طبقات المعتزلة؛ أحمد بن يحيي بن المرتضي؛ ص67.