اعتراض جايز نيست!
در نگاه شارع اقدس، اعتراض به امر بهائيت جايز نيست و حرام مي باشد. عبارت اقدس چنين است:
قل يا قوم ان لن تومنوا به لا تعترضوا عليه تالله يكفي مااجتمع عليه من جنود الظالمين!
بگو اي قوم من اگر به امر، ايمان نياورده ايد حق اعتراض بر آن را نداريد.
به خدا سوگند همين مقدار از سپاهيان ظالم كه عليه آن اجتماع نموده اند كافي است!
در مورد اين منزوله هم سوالات پژوهشي زير مطرح است:
1- آيا منظور جناب ميرزا از «قوم» در اين عبارت، بهائيان معترض است؟!
يعني بهائيان به هيچ وجه حق اعتراض به امر را ندارند؟!
2- يا اينكه منظور از قوم مسلمانان است كه ايمان نياورده اند و به آنها مي گويد كه نبايد اعتراض نمايند؟!
سوال اين است كسي كه ايمان به امر نياورده براي اعتراض يا عدم اعتراض به بهائيت، به حرف ميرزا گوش نمي دهد كه ميرزا به او بگويد واجب است اعتراض ننمائي!
3- آيا منظورش از «قوم»، بابي هاست كه پس از باب به او ايمان نياورده اند و به آنها مي گويد نبايد اعتراضي به من داشته باشيد؟!
چرا بابي ها حق اعتراض به او را نبايد داشته باشند در حاليكه بر خلاف نصوص بابي كه برادرش ازل را جانشين معرفي كرده حق داشتند به او اعتراض كنند كه چرا به وصايت باب گردن ننهاده و براي خودش ادعاي رهبري نموده و شريعت باب را منسوخ اعلام نموده است؟!
4- آيا مقصود او از قوم، اديان الهي است كه نبايد به او اعتراض كنند؟!
چرا آنها حق اعتراض نداشته باشند در حالي كه همگي آنها را منسوخ اعلام كرده و بي دليل ادعاي آوردن دين جديد نموده است؟!
اما در مورد جمله بعدي او در همين عبارت هم سوالاتي مطرح است:
1- هركس به ميرزا و بهائيت اعتراض كند ظالم ناميده مي شود؟!
2- معترضان به ميرزا از داخل خانواده اش گرفته تا دولتيان و ملتيان همه ظالمند و ميرزا مظلوم؟!
3- آيا با ترس از اتهام «ظالم ناميده شدن» باعث نمي شود هيچ بهائي حق اعتراض به مطالب امري را به خود ندهد؟!
4- اين اصل «ظالم خواندن مخالفان» با ادعاي روح و ريحان خواندن بهائيت و وحدت عالم انساني و...، چگونه قابل جمع است؟!