تبعيض مضاعف نسبت به زنان!

در قسمت يازدهم ملاحظه فرموديد در كتاب اقدس بين زنان و مردان تفاوت هائي در بهره مندي از حقوق مادي و معنوي لحاظ شده است. مثلا در لسان جناب ميرزا، زنان شهرونداني هستند كه نه تنها از بعضي امور مادي محروم هستند بلكه از بعضي امور معنوي نيز محروم مي باشند. براي نمونه از تفاوت در ارث بين زن و مرد و اختلاف بين فرزندان ذكور و اناث در بهره وري از خانه مسكوني و البسه و لوازم شخصيه نام برده شد. در امور معنوي هم زنان از عبادت حج محروم هستند و همچنين براي هميشه زنان از عضويت در بيت العدل كه مقام رهبري بهائيان است، ممنوع شده اند. اين نگاه تبعيض آميز به زن گوئي از يك نگاه استراتژيك در متون بهائي بر آمده است زيرا زنان به عنوان شهروند درجه دوم نگاه شده اند...
نكته جالب توجه ديگري كه در همين راستا به آن برمي خوريم اين است كه نه تنها در اين نگاه استراتژيك، زنان موجودات درجه دوم محسوب مي شوند بلكه بين خودشان هم از تفاوت هائي برخوردارند و مثلا بين زن شهري و زن روستائي تفاوت است و اين را مي توان تبعيض مضاعف نسبت به زنان ناميد.
توضيح اينكه در بهائيت مهريه زن روستائي كمتر از نصف مهريه زن شهري است!
اگر شگفت زده شده ايد بهتر است به اين عبارت كتاب اقدس نگاه كنيد:
لايحقق الصهار الا بالامهار. قد قدر للمدن تسعه عشر مثقالا من الذهب الابريز و للقري من الفضه و من اراد الزياده حرم عليه ان يتجاوز عن خمسه و تسعين مثقالا
يعني ازدواج جز با مهريه محقق نمي شود. براي شهرها نوزده مثقال طلاي خالص و براي دهات و روستاها همين مقدار نقره!
هركس هم زيادتر بخواهد حرام است كه نبايد از نود و پنج مثقال تجاوز كند...
نتيجه اينكه زنان روستائي بايد به نوزده يا نود و پنج مثقال نقره رضايت دهند و زنان شهري به همين مقدار طلا!
چون مطلب بسيار صريح و روشن در حكم آمده توضيح افزون تر لازم به نظر نمي رسد ليكن اين سوالات باقي مي ماند:
1- آيا تفاوتي بين روستاهاي آفريقائي با روستاهاي اروپائي نيست؟
يعني هم زنان روستاهاي آفريقائي بايد نقره بگيرند و هم زنان روستاهاي اروپائي؟!
2- اگر روستائياني بودند كه متمكن تر از شهري ها بودند تكليف چيست؟ نقره مهريه شان باشد يا طلا؟!
3- چرا زنان روستائي بايد فكر كنند ارزش آنها نقره است و ارزش همتايان شهريشان طلا و بايد اين سرشكستگي را تا پايان عمر تحمل كند؟!
4- اگر مرد روستائي بود و خواست زن شهري بگيرد بايد طلا مهريه كند يا نقره و بالعكس؟! و اين كار چه عواقبي بدنبال دارد؟
5- چرا خود خانواده ها اجازه ندارند بر اساس شرايط و امكانات و توانائي هاي خود مقدار مهريه را تعيين كنند؟!
6- چرا فرد متمكن نتواند بيش از نود و پنج مثقال طلا (كمتر از نه ميليون تومان) مهريه براي زنش بدهد و براي او اين عمل حرام باشد؟!
7- روستائيان متمكن چرا محكومند به اينكه بيش از سه ميليون تومان براي زنانشان مهريه ندهند؟!
8- آيا دخالت در امور عرفي (مثل تعيين حداقل يا حد اكثر براي مهريه) به هم زدن آزادي هاي شخصي و اجتماعي نيست؟! آن هم در هزاره سوم و عصر توسعه حقوق مدني و...؟!
9- سازمان هاي جهاني و حقوق بشر در مورد نظامي كه به اسم دين بين زنان شهري و روستائي فرق مي گذارد چه وظيفه اي دارند؟!