ادعاهاي من!

از فراز دوم كتاب اقدس تا فراز دوازدهم جناب ميرزا حسينعلي آن چنان تعريف و تمجيد هاي فراواني - در اندازه خدائي - از خود به عمل مي آورد كه هر خواننده اي از ديدن آن عبارات و ادعاهاي گزاف انگشت حيرت به دهان مي برد!
اين سبك از مداحي براي خويشتن تو بر همان مشرق وحي است كه خود را نفس خدا در عالم امر و خلق لقب داده است و به آرامي با حذف خدا خود را همو جا مي زند!
به اختصار ادعاهاي او را فهرست مي كنيم:
1- بعد از عرفان من، بايد از اوامر من اطاعت كنيد!
2- آنانكه اهميت احكام مرا نمي فهمند پشه هاي سرگردان هستند!
3- ما شما را امر مي كنيم نفسانيات و هواي نفستان را در مقابل ما بشكنيد!
4- درياهاي حكمت و علم از مطالب ما فوران نموده است آن را غنيمت شمريد!
5- هر كس پيمان اوامر ما را بشكند اهل ضلالت است!
6- اوامر من رحمت من بر بندگان من مي باشد!
7- هر كس شيريني سخنان مرا بيابد حاضر است همه گنجينه هاي خود را در اين راه ببخشد!
8- اعمال و احكام را به خاطر محبت من انجام دهيد!
9- به جان خودم سوگند اهل انصاف حاضرند گرد احكام من طواف كنند!
10- ما با انگشتان قدرت و اقتدارخود هم احكام نازل كرديم هم پلمپ شيشه علم را گشوديم!
11- اي انديشمندان آنچه از قلم وحي ما صادر شده بر اين مطالب شهادت مي دهد!
پس از اين مقدار تعريف از خويشتن - كه در سراسر كتاب اقدس ادامه دارد - به تشريع حكم نماز مي پردازد...