شيعه و سنّت
از نظر شيعيان ، سنّت به قول ، فعل و تقرير معصوم اطلاق مى شود، اعم از آنكه پيامبر باشد يا امام يا هيچكدام .
به اين بيان كه چون پيامبر صلّى اللّه عليه و آله معصوم است ، پس گفتار و كردار و سكوت و امضاى او به هيچ عنوان مخالف با دستورات خداوند متعال نبوده بلكه همه مطابق خواست و اراده و رضاى خداوند است و چون چنين است ، اطاعت از تمام حركات و سكنات پيامبر صلّى اللّه عليه و آله بر ما واجب است ، قرآن كريم نيزدر رابطه با همين مطلب است كه مى فرمايد: (... مَآ ءَاتَلكُمُ الرَّسُولُ فَخُذُوهُ وَمَا نَهَلكُمْ عَنْهُ فَانتَهُوا ...)؛(513) ((آنچه را رسول براى شما (از جانب خداوند مى آورد) بپذيريد (و اجرا كنيد) و از آنچه شما را از آن نهى مى كند، اجتناب نمائيد)).
اين آيه مباركه به عموم خودش ، هم شامل امور دنيايى مى شود هم شامل امور آخرتى به اين معنا كه در اطاعت از اوامر و نواهى پيامبر صلّى اللّه عليه و آله فرقى بين دين و دنيا وجود ندارد، شما ملزم هستيد همانطورى كه در امور دينى از او مى آموزيد، كارهاى دنياى خودتان را نيز مطابق آنچه او به شما دستور مى دهد قرار بدهيد.
و اما ديگر معصومين كه به نظر شيعيان ، بعد از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله سيزده نفر مى باشند، يعنى دوازده امام عليهم السّلام و حضرت زهرا عليها السّلام گر چه پيامبر نيستند يا حضرت زهرا عليها السّلام حتى مقام امامت را هم ندارد، اما چون معصوم از گناه و مصون از خطا و اشتباه هستند، تمام كردار و گفتار و تقرير آنها نيز مطابق خواست و اراده خداوند بوده و بيانگر همان قانون و شرعى است كه حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله از جانب خداوند آورده است و چون چنين است پس اطاعت از آنان نيز در تمامى ابعاد واجب و لازم است .
به عبارت ديگر: شيعيان هيچ گاه معتقد نبوده اند كه در قبال سنت پيامبر، سنت ديگرى هم وجود دارد و بايد پيروى شود، بلكه معتقدند آنچه را كه از حضرت زهرا عليها السّلام و امامان عليهم السّلام نقل شده است و به عنوان مدارك احكام مورد استفاده قرار مى گيرد، سنّت خود آن حضرات نيست ، بلكه همان سنت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله است كه از طريق آن بزرگواران به مردم ابلاغ گرديده است ؛ يعنى همانطورى كه پيامبر صلّى اللّه عليه و آله مبلغ قانون و احكامى است كه خداوند، توسط وحى براى آن حضرت نازل فرموده است ، ائمه اطهار عليهم السّلام نيز مبلغ آنچه از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله به آنها رسيده هست ، مى باشند.
به همين جهت است كه اگر در موردى از موارد، چيزى كه از آنان نقل شده مطابقت با سنت رسول خدا نداشته باشد، طرد شده و همين عدم مطابقت با سنت ، دليل بر جعل و وضع منقول ، توسط انسانهاى فاسد و از خدا بى خبر تلقى مى گردد.
چنانچه اگر سنت پيامبر صلّى اللّه عليه و آله از غير طريق آن بزرگواران ثابت شود، باز شيعيان خود را ملزم مى دانند تا به آن عمل نمايند و از ائمه اطهار عليهم السّلام هم نقل نشده كه فرموده باشند، فقط به آنچه كه از طريق ما به شما مى رسد عمل كنيد، و چيزى كه از طريق غير ما به شما ابلاغ مى گردد حتى اگر صحيح هم باشد مورد عمل قرار ندهيد.
منتها شيعيان به خاطر دو جهت راه به دست آوردن سنت رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله را منحصر به طريق حضرات امامان عليهم السّلام مى دانند.
1 - حديث شريف ثقلين كه قبلاً به بعضى از اسناد و مدارك آن اشاره شد و در آن حديث ، پيامبر مرجع بعد از خودش را به قرآن و عترت منحصر فرموده است .
2 - اهل بيت عليهم السّلام تنها كسانى هستند كه به تمام كليات و جزئيات دين و سنت حضرت رسول صلّى اللّه عليه و آله به طور كامل آگاهى دارند، زيرا آنان هر چه مى گويند و هر دستورى كه مى دهند، همه متصل به رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مى باشد، براى آنكه اميرمؤ منان على عليه السّلام به تمام برنامه هاى دينى ، اعم از آنچه در كتاب يا سنت هست ، كاملاً آگاهى داشته و موافق و مخالف ، مقر و معترفند كه كسى داناتر از آن حضرت در ميان امت اسلامى نبوده است ، آن حضرت هم هرچه را كه از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله ديده يا شنيده بود، به امام بعد از خودش كه امام حسن مجتبى عليه السّلام باشد منتقل نمود و امام مجتبى هم به امام حسين عليه السّلام و آن حضرت نيز به امام چهارم و به همين منوال هر امامى ، آنچه از پيامبر در رابطه با دين و احكام آن از امام قبل شنيده بود به امام بعد منتقل مى نمود و آنها ضمن اينكه اصل و اساس دين را مى دانستند، آن را به طور صحيح و درست به مسلمانان هم ابلاغ مى كردند.
پس اگر كسى قائل به عصمت امامان عليهم السّلام هم نباشد، با آنچه ذكر شد متوجه خواهد گرديد كه احتمال خطا و اشتباه در رابطه با آن بزرگواران به حداقل مى رسد و به همين سبب ، پيروى از آنان واجب مى شود، چه در غير ايشان احتمال خطا و اشتباه به مراتب بيشتر از ايشان خواهد بود.
اينجا ذكر دو نكته لازم است :
1 - شيعيان در بررسى اسناد روايات دقت كامل نموده و به رواياتى كه سند آن به يكى از معصومين عليهم السّلام متصل نشود، يا يكى از روات سند مجهول الحال باشد، عمل نمى كنند و چنانچه روات خبر، موثق باشند، يعنى از كذب و جعل دور و در اداى آنچه شنيده اند امين باشند، عمل به آن خبر را لازم مى دانند و در اين رابطه كارى به مذهب فقهى يا كلامى راوى ندارند، راوى از اهل تسنن باشد يا اهل تشيّع ، دوازده امامى باشد يا غير آن ، در قبول روايت او تاءثير نمى گذارد.
2 - شيعيان ، نه تنها اسناد روايات را مورد بررسى و تحقيق قرار مى دهند، بلكه در متون روايات و الفاظ آن نيز دقت كامل را مبذول مى دارند و اگر متن روايتى با كتاب يا سنت سازش نداشته باشد، يا مطلبى در آن باشد كه با ضوابط و قواعد و اصول مسلّم اسلام منافات داشته باشد، آن را نپذيرفته و به آن عمل نخواهند كرد. در لابلاى روايات وارده از ائمه معصومين عليهم السّلام نيز رواياتى وجود دارد كه ما را امر مى كند تا به آنچه صدور آن مسلم و مراد از آن روشن است عمل نماييم .