د) زندگى و غيبت امام زمان عليه السلام
از ديگر آراى ويژه ى احسايى، آن است كه وى دربارهى زندگى امام زمان عليه السلام معتقد است كه آن حضرت، در عالم هورقليا، به سر مىبرند و هر گاه بخواهند به اقاليم سبعه تشريف بياورند، صورتى از صورتهاى اهل اين اقليم را مىپوشند جسم و زمان و مكان ايشان، لطيفتر از عالم اجسام، و از عالم مثال است. و به جهت آن كه نفس ايشان، حقيقت هر چيز را مىبيند و از تخيّلات و تصوّرات به دور است، پس بهشت را بنفسه، نه با صورت آن بهشت، مىبيند.(17)
علاوه بر آن، يكى از آثار مكتوب شيخ احمد احسايى، رسالهاى است به نام حياة النفس در باب اصول عقايد كه به دست شاگردش، سيّد كاظم رشتى، به زبان فارسى ترجمه شد، در اين كتاب، از وجود مبارك امام زمان عليه السلام و تولّد و نسب او و لزوم شناخت امام عليهالسلام و عقيده به ظهور وى و... همانند آراى علماى معروف شيعه، سخن به ميان آمده است، ولى اختلافاتى با اعتقادات شيعه وجود دارد. مثلاً، شيعه مىگويد، امام دوازدهم، زنده است و با قالب جسمانى خود، مرور ايّام مىكند تا روزى كه اراده كند و ظاهر شود، امّا شيخىها، با اين عقيده مخالف هستند و مىگويند، امام دوازدهم عليه السلام با قالب روحانى زنده است. آزادى او هم به دست خودش نيست، بلكه مانند ساير بندگان خدا، تقدير و سرنوشت اش به دست ذات بارى تعالى است.
در تعقيب اين نظريه، شيخيّه مى گويند، روح امام دوازدهم، قابل انتقال است و اكنون از بدن يك نفر به بدن ديگرى منتقل مىشود. به اين طريق كه وقتى قالب جسمانى از بين رفت، روح آن امام، به جاى اين كه محو شود، مكان ديگرى، يعنى كالبد ديگرى را براى خود انتخاب مىكند و به اين طريق زندگى اش را مى گذراند و زنده است.(18)