مناظر شگفت انگيز

دوم ـ شـيـخ كـليـنـى وديـگـران از صـالح بـن سـعـيـد روايـت كـرده انـد كـه گـفـت روزى داخـل سـرّ مـن راءى شـدم وبـه خدمت آن جناب رفتم وگفتم : اين ستمكاران در همه امور سعى كـردنـد در اطـفـاء نور تووپنهان كردن ذكر توتا آنكه تورا در چنين جايى فرود آوردند كـه مـحـل نزول گدايان وغيربان بى نام ونشان است ، حضرت فرمود كه اى پسر سعيد! هـنـوز تـودر مـعـرفـت قـدر ومـنـزلت ما در اين پايه اى وگمان مى كنى كه اينها با رفعت شـاءن مـا منافات دارد ونمى دانى كسى را كه خدا بلند كرد به اينها پست نمى شود. پس بـه دسـت مـبـارك خـود اشاره كرد به جانبى چون به آن جانب نظر كردم بستانها ديدم به انواع رياحين آراسته وباغها ديدم كه به انواع ميوه ها پيراسته ونهرها ديدم كه در صحن آن بـاغـهـا جـارى بود وقصرها وحوران وغلمان در آنها مشاهده كردم كه هرگز نظير آنها را خـيـال نـكـرده بـودم ، از مـشـاهـده ايـن احـوال ديده ام حيران و عقلم پريشان شد. پس حضرت فـرمـود مـا هـرجـا كـه بـاشـيـم ايـنـهـا از بـراى مـا مـهـيـا است و در كاروان گدايان نيستيم .(60)