حسن خلق حضرت على عليه السّلام
وجه هشتم :حُسْن خُلق و شكفته روئى آن حضرت است . و اين مطلب به حدّى واضح است كه دشمنانش به اين عيب كردند، عمروعاص مى گفت كه او بسيار دِعابَة و خوش طبعى مى كند و عـمـرو ايـن را از قـول عـمـر بـرداشـتـه كـه او بـراى عـذر ايـنكه خلافت را به آن حضرت تـفـويض نكند اين را، عيب او شمرد. صَعْصَعْة بن صُوْحان و ديگران در وصف او گفتند: در مـيـان مـا كـه بـود مـثـل يكى از ما بود، به هر جانب كه او را مى خوانديم مى آمد و هرچه مى گـفـتـيـم مـى شـنـيـد و هـرجـا كـه مـى گـفـتـيـم مـى نـشـسـت و بـا ايـن حـال ، چـنـان از آن حـضـرت هـيـبـت داشـتـيم كه اسير دست بسته دارد از كسى كه با شمشير برهنه بر سرش ايستاده باشد و خواهد گردنش را بزند.(32)
و نقل شده كه روزى معاويه به قيس بن سعد، گفت : خدا رحمت كند ابوالحسن را كه بسيار خـنـدان و شـكـفـتـه و خـوش طـبـع بـود، قـيـس گـفـت : بـلى چـنـيـن بـود و رسـول خـدا صـلى اللّه عـليـه و آله و سـلّم نـيز با صحابه خوش طبعى مى نمود و خندان بـود، اى مـعـاويـه ! تـو بـه ظـاهـر چـنـين نمودى كه او را مدح مى كنى امّا قصد ذمّ آن جناب نـمـودى واللّه ! آن جـنـاب با آن شكفتگى و خندانى ، هيبتش از همه كس افزون بود و آن هيبت تـقـوى بـود كـه آن سـرور داشـت نـه مـثـل هـيـبـتـى كـه اراذل و لِئام شام از تو دارند.(33)