اصل دوم: نبوّت

شیعه معتقد است تمام پیروانى که قرآن مجید به آنها اشاره مى کند فرستادگان خدا و بندگان خاص او هستند که براى «هدایت خلق به سوى خالق» مأمورى یافته اند.
محمّد(صلى الله علیه وآله) آخرین و بزرگترین پیغمبر خداست، او در تمام عمر خود از گناه و اشتباه پاک و معصوم بوده، و جز در راه رضاى خدا ـ تا آخرین لحظه زندگى ـ قدم برنداشت.(4) شیعه به معراج پیامبر معتقد است و عقیده دارد خداوند او را در یک شب از مسجد الحرام به مسجد الاقصى (در بیت المقدس(5)) برد و از آنجا با همین بدن(6) در آسمانها، در ماوراى عرش و کرسى و حجب تا «مقام قاب قوسین اوادنى» سیر داد.(1)
شیعه معتقد است قرآن مجید که امروز در دست مسلمانهاست همان کتابى است که به عنوان اعجاز و تعلیم حقایق اسلام بر پیامبر نازل شده، و کوچکترین کم و زیاد و تحریف و تغییرى در آن راه نیافته، این سخنى است که مورد اجماع و اتّفاق همه بزرگان شیعه مى باشد(2)، و اگر به طور ندرت افرادى از شیعه یا اهل سنّت قائل به این شده اند که تحریف و تغییرى در قرآن راه یافته مسلماً در اشتباه هستند(3) خود قرآن نیز صریحاً گفتار آنها را رد مى کند: «(إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّکْرَ وَإِنَّا لَهُ لَحَافِظُونَ); ما قرآن را نازل کردیم و ما به طور قطع آن را حفظ مى کنیم».(7)
و نیز اگر در پاره اى از روایات شیعه و سنى مطالبى که حکایت از تحریف قرآن مى کند دیده مى شود این روایات علاوه براینکه ضعیف هستند جزء اخبار احاد مى باشند که مفید علم نیستند و نمى توانند تکیه گاه عمل باشند.
این گونه اخبار یا باید توجیه و تفسیر شود و در غیر این صورت باید آنها را به دور انداخت.(8)
امامیه معتقدند هر کس پس از پیغمبر اسلام(صلى الله علیه وآله) ادعاى نبوّت یا نازل شدن وحى کند ویا به شخصى که چنین ادعایى را دارد ایمان داشته باشد مسلمان نیست و احکام کفار و غیر مسلمانان در مورد او جارى خواهد شد.
* * *
1 . امام هادى(علیه السلام) در مقام درود و تحیت بر پیامبر(صلى الله علیه وآله) مى گوید: اللهم اجعل افضل صلواتک على سیدنا محمد عبدک ورسولک... المعصوم من کل خطأ وزلل المنزّه من کل دنس وخطل. بحارالانوار، ج 99، ص 178. تلقى اصحاب رسول خدا(صلى الله علیه وآله) نیز این بود چنانکه خلیفه اوّل در خطبه مربوط به آغاز خلافت خود گفت: ان رسول الله(صلى الله علیه وآله) خرج من الدنیا ولیس احد بطالیه بضربة سوط فافوقها وکان معصوماً من الخطاء. بحارالانوار، ج 10، ص 439 .
2 . ر.ک: مجمع البیان، ج 6، ص 396; مفاتیح الغیب، ج 10، ص 147; فى ظلال، ج 5، ص 301; تبیان، ج 6، ص 446 و... و صاحب تفسیر القرآن والعقل، ج 3، ص 123 آن را بیت المعمور دانسته است.
3 . احادیث متواتره بر این معنا دلالت دارد. ر.ک: تفسیر قمى، ج 2، ص 3 ; کافى، ج 8، ص 121 ; تفسیر طبرى، ج 8، ص 5 و در میان قدماى عالمان شیعه در این خلافى نبوده. ر.ک: امالى صدوق، ص 510; حیاة القلوب، ج 3، ص 699; مجمع البیان، ج 3، ص 395 .
4 . بحث درباره معراج از جنبه مدارک مختلف «قرآنى» و «روایتى» و «تاریخى» آن و پاسخ به ایراداتى که از نظر علوم روز بر این مسأله شده در این مختصر ممکن نیست، کسانى که مایل باشند جوانب مختلف این مسأله را مطالعه کنند مى توانند به مقالاتى که در شماره هاى 4 تا 10 سال هفتم مجله «مکتب اسلام» درج شده مراجعه نمایند. به خواست خدا به زودى این مقالات پس از تجدید نظر به صورت رساله مستقلى انتشار خواهد یافت.
5 . از باب نمونه ر.ک: الاعتقادات صدوق، ص 93 ; الایضاح فضل بن شاذان، ص 217; اجوبة المسائل السرویة (مطبوع در مجموعة الرسائل)، ص 266; التبیان، ج 1، ص 3 ; سعد السعود، ص 144; اجوبة المسائل المهناویة، ص 121 ; مقدمه مجمع البیان، ج 1، ص 10 ; تفسیر صافى، ج 1، ص 751; آلاء الرحمن، ص 25 ; اظهارالحق، ج 2، ص 130 ; تهذیب الاصول، ج 2، ص 96 .
6 . بزرگان و محققان شیعه مانند مرحوم شیخ صدوق در کتاب عقاید خود و شیخ مفید و سیّد مرتضى و شیخ الطائفه شیخ طوسى و امین الاسلام طبرسى و امثال آنها از دانشمندان بزرگ شیعه همگى اتّفاق دارند که هیچ گونه تغییرى در قرآن مجید روى نداده، بزرگان اهل سنّت هم بر این عقیده هستند ولى در میان شیعه و همچنین اهل سنّت بعضى از افراد ساده ذهنى که به چگونگى جمع آورى قرآن مجید، و وضع آن در زمان پیامبر(صلى الله علیه وآله)، و طبقات حفاظ و قاریان قرآن واقف نبوده اند به استناد بعضى از روایات مجعول که آثار جعل از آن کاملا نمایان است معتقد به تحریف قرآن شده اند (البتّه تحریف به معناى کم شدن نه به معناى زیاد کردن، زیرا احدى از مسلمین این احتمال را درباره قرآن نداده است که چیزى بر آن افزوده شده باشد بلکه همگى معتقدند که آنچه امروز در دست ماست همه آیاتى است که بر پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله) نازل گردیده است). به عقیده ما یک مطالعه اجمالى درباره چگونگى جمع و تدوین آیات قرآن و کیفیت نوشتن آیات به وسیله «کاتبان وحى» و سپس حفظ و قرائت آن به وسیله غالب مسلمانان، بطلان این عقیده خرافى را روشن مى سازد. کسانى که مایل به توضیح بیشتر در این زمینه هستند مى توانند به کتاب «البیان فى تفسیر القرآن» یا کتاب فارسى «برهان روشن» مراجعه نمایند.
7 . سوره حجر، آیه 9.
8 . بعضى از اخبارى که تصور شده حاکى از تحریف قرآن است اخبارى است که مربوط به تفسیر قرآن یا شأن نزول آیات مى باشد، و بعضى از آنها مربوط به تحریف معانى آن (یعنى آیه اى را برخلاف مفاد اصلى آن معنا و تفسیر کردن) است، بعضى از آنها مسلّماً مجعول و ساختگى است مثلا در روایتى نقل شده که در آیه شریفه (وَإِنْ خِفْتُمْ أَلاَّ تُقْسِطُوا فِى الْیَتَامَى فَانکِحُوا مَا طَابَ لَکُمْ مِنَ النِّسَاءِ) (سوره نساء، آیه 3) در میان جمله اوّل و دوم آیه، بیش از ثلث قرآن! افتاده است، راستى این روایت عجیبى است که هر کودکى به آن مى خندد، اگر ما این حدیث را بپذیریم معنایش این است که قرآن فعلى دو ثلث قرآن اصلى است و یک ثلث آن که به اندازه پانزده جزء تمام! بوده از میان رفته، قرآنى که هنگام نزول آن چندین نفر به عنوان «کاتبان وحى» آن را مى نوشتند و در هر عصر و زمانى (مخصوصاً در قرون اوّل اسلام) عدّه زیادى تمام آن را حفظ داشته اند که به نام حفاظ قرآن معروف بوده اند و مسلمانان صبح و شام آن را به عنوان بهترین عبادت در نماز و غیر نماز قرائت مى کردند، و درتمام مسائل زندگى خود اعم از مسائل دینى و غیر دینى از آن الهام مى گرفتند و گاهى بر سر تفسیر یک جمله از آن، مباحثات فراوانى در مى گرفت، چه شد که «یکجا» پانزده جزء آن را بردند و خوردند و کسى با خبر نشد؟ کدام عقل سالم چنین احتمالى را مى دهد. بنابراین مانند این حدیث مسلّماً مجعول و ساختگى است (مگر اینکه معناى دیگرى براى آن بشود) و اتفاقاً در میان جمله اوّل و دوم آیه ارتباط کاملى برقرار است و توجه به چگونگى رابطه میان این «شرط» و «جزاء» هرگونه توهمى را از بین مى برد (براى به دست آوردن رابطه مزبور به تفسیر مجمع البیان مراجعه فرمایید.