محاصره اقتصادي و اجتماعي

پس از تمام تلاش‌ها و عدم دستيابي به نتيجه، مشركان بر آن شدند كه پيامبر و خاندان او را در تنگناي اقتصادي قرار دهند تا از اين راه بتوانند سدي در برابر دعوت او ايجاد كنند. به همين سبب، عهدنامه‌اي نوشتند و آن را درون كعبه نصب كردند. آن‌ها پيمان بستند كه از ازدواج با بني‌هاشم و بني عبدالمطلب خودداري كرده، با آن‌ها معامله نكنند.(253)
اين پيمان سبب شد تا ابوطالب به همه خاندان، فرمان خروج از مكه را بدهد. آن‌ها در سرزميني بين كوه‌هاي مكه كه «شعب ابوطالب» خوانده مي‌شود، سكونت گزيدند. اين تنگناي شديد، سه سال به درازا كشيد؛ تنگنايي آن‌چنان سخت كه مسلمانان تنها در ماه‌هاي حرام مي‌توانستند از شعب بيرون بروند و در مكه به خريد و فروش بپردازد و آنچه را نياز داشتند، تهيه كنند. پيامبرصلي الله عليه وآله نيز در همين ماه‌ها از فرصت استفاده مي‌كرد و پيام آسماني خويش را به گوش آنان كه به مكه مي‌آمدند، مي‌رساند.
اوضاع، همين گونه پيش رفت تا آن‌كه خداوند به پيامبرش وحي كرد كه عهد نامه قريش را موريانه خورده و از آن چيزي جز عبارت «باسمك اللهم» باقي نمانده است. پيامبرصلي الله عليه وآله، عموي بزرگوارش را آگاه ساخت و هر دو نزد مشركان آمدند. ابوطالب گفت: «پسر برادرم كه دروغگو نيست؛ مي‌گويد كه خداوند به او وحي نموده كه موريانه تمام عهد نامه شما را از بين برده و همه مواد آن را كه سبب قطع رحم و ستم و ظلم مي‌شد، خورده و از آن ميان فقط نام خدا برجاي مانده است. اكنون عهد نامه را بياوريد، اگر سخن او درست بود، از خدا بترسيد و از آنچه مي‌كنيد، رويگردان شويد! اما اگر سخن او درست نبود، او را به شما وا مي‌گذارم تا اگر خواستيد بكشيدش.»
بر گفته ابوطالب، پيمان بستند و عهد نامه را آوردند. پس از ديدن آن به درستي آنچه رسول خداصلي الله عليه وآله گفته بود، آگاه شدند؛ اما نه تنها به پيمان خود، وفا نكردند، بلكه بر دشمني و بزرگ بيني خود افزودند. با اين حال، گروهي از مشركان، از كرده خود پشيمان شدند و پيامبرصلي الله عليه وآله و خاندان او را به مكه باز گرداندند.
اندكي پس از بازگشت به مكه، پيامبر خداصلي الله عليه وآله با مصيبتي جانكاه رو به رو شد؛ خديجه همسر با وفا و فداكار نبي اسلام‌صلي الله عليه وآله كه در همه دوره‌هاي دعوت آن حضرت، همراه و هميار او بود، از دنيا رفت. هنوز اين داغ، تازه بود كه پيامبرصلي الله عليه وآله با دردي سنگين‌تر رو به رو گشت؛ ابوطالب، پشتيبان سترگ و يار بزرگ رسالت، چشم از جهان فرو بست و پيامبرصلي الله عليه وآله را با اندوهي گران و غمي سنگين تنها گذاشت. اين بار، مصيبت آن‌چنان بر پيامبرصلي الله عليه وآله گران بود كه خود مي‌فرمود: «تا روزي كه ابوطالب وفات يافت، دست قريش از آزار من كوتاه بود.» (254) آري، پس از وفات ابوطالب، آزار و فشارهاي قريش بر پيامبر، روز افزون و طاقت فرسا شد.