اصول تعاليم

((در مذهب زرتشت گاو بسيار محترم است ، آن چنان كه يكى از خدايان بزرگ ((و هومن )) اصلا خداى گاو است (و نام خود زرتشت هم ((زوراستر)) يا ((زرتشتر))، يعنى دارنده شتران زرد، نشان اين است كه وابسته به دوره قبايلى است ) اما برخلاف هند، گاو در ايران فقط محترم است ، نه مورد پرستش و تقدس ، و به جاى گاو، كاريز و قنات و اب ، تقدس ‍ پيدا مى كند، كه در دوره دامدارى گاو مظهر دام و زندگى اقتصادى دامدار، و در دوره كشاورزى آب مظهر دام و زندگى اقتصادى كشاورز است كه ارزش ‍ دارد. اين است كه در مذهب زرتشت ، آب جانشين گاو مى شود و مورد پرتش و تقديس قرار مى گيرد.
بزرگترين خدمت زرتشت (از نظر بينش مذهبى ) اين است كه بيش از همه مذاهب غير توحيدى مذهب را و پرستش را (كه اساس مذاهب است ) به توحيد نزديك مى كند.))(355)
* 1 خداى زرتشت ؛ ((در مورد ((يگانه بودن )) يا ((دوگانه بودن )) خداى زرتشت دو نظر است : يكى نظريه كلاسيك است كه زرتشتيهاى عادى نه آنهايى كه توجيه كنندگان مطالب اند) نيز قبولش دارند. از اين نظرگاه ، مذهب زرتشت ، مذهب دوگانه پرستى است ، مذهب ((اهورا)) و ((اهريمن ))، مذهب ((انگرمئى نو)) و ((سپنتامئى نو)) و دو ذات ((خير)) و ((شر)). هر كه و هر چه بد باشد، جزء ((انگرئى نو)) است ، و اگر خوب (باشد، جزء) ((سپنتامئى نو))، و اين هر دو ذات (انگرمئى نو و سپنتامئى نو) همواره در نبردند. پس اعتقاد مذهب زرتشت به ((دوگانگى ذات )) در جهان است . نظر دوم از آن مورخين و نويسندگان جديد است كه در كار تجليل و احياء مذهب زرتشت اند. اينها كه مى بينند ذهن امروز جهان ، توحيد را مى شناسد و مى ستايد و مى پرستد و حتى غير مذهبى ها نيز با مقايسه مذاهب ، اعتراف مى كنند كه : ((توحيد عالى ترين شكل تكامل يافته بينش مذهبى است )) (كه مسلم است و غير قابل ترديد) مى كوشند تا از مذاهب مورد توجهشان چهره اى توحيدى بسازند...))(356)
* 2 ((اهورا مزدا)) و خلق جهان ؛ ((اهورا مزدا را زرتشت خداى ازلى و ابدى خردمند و بصير و قادر و عليم مى داند كه چون خواست جهان را بيافريند، ابتدا روحى جاويد و مطلق ساخت به نام ((و هومن )) يعنى : منش ، ذهن ، فكر و انديشه نيك ، و بعد و هومن تمام پديده هاى عالم را آفريد.))(357)
* 3 ((انگرمئى نو)) و ((سپنتامئى نو))؛ ((در اعتقاد زرتشت ، دو نظام يزدانى ، به نامذات بد ( انگرمئى نو) و ذات خوب (= سپنتامئى نو) در جهان وجود دارد كه ((انگر)) شراست و ((سپنتا)) خير مقدس ، و ((مئى نو)) به معناى ((من ))، ((منش ))، ((مانتاليته ))(اين ها همه يك كلمه اند و به معناى فكر و انديشه و خرد و حكمت ) كه ((انگرمنش )) و((سپنتامنش )) (ذاب بد و ذات خوب ) همواره در جنگند و هر يك دستياران و فرشتگانىدارند))(358).
* 4 ياران ((سپنتامئى نو))؛ ((شش فرشته يا يزدان مقرب ، ياران ((ذاب خوب ))جهانند، كه با ((سپنتامئى نو)) جهان خير را اداره مى كنند و با ((انگرمئى نو)) ودستيارانش مى جنگند. اين شش آمساسيند ( روح جاويد و ازلى و ابدى عبارتند از:
1 بهمن ؛ ((به )) به معناى خوب و خير و ((من )) به معناى منش ، يعنى فرشته اى با منش خير.
2 ارديبهشت ؛ فرشته راستى و عدالت .
3 شهريور فرشته قدرت (يا به اصطلاح خودشان )؛ يزدان قدرت .
4 خرتات ؛ برخوردارى و كاميابى و موفقيت و عافيت .
5 اسپندارمد؛ ((سپند)) به معناى مقدس است ، آنچنان كه يكى از صفات زرتشت هم ((سپند من )) است ؛ يعنى داراى منش سپند (مقدس ). اسپندارمد همان ((اسفند)) است و يزدان بركت و عشق و محبت .
6 مرداد يا امرتات ؛ يزدان خلود و جاودانگى . اين شش ((امشاسپند)) در تحت رهبرى ((سپنتامئى نو)) گروه هفت نفره اى را تشكيل مى دهند كه مجرى اراده ((اهورامزدا)) يند در مبارزه با شر و يارى انسانهايى كه راه ((اهورامزدا)) را مى پيمايند.
در برابر اينها، شش فرشته شر (اگر بشود، ملك عذاب ) همراه انگرمئى نو گروه هفت نفرى روح خبيث را تشكيل مى دهند. ((سپنتامئى نو)) و ((انگرمئى نو)) و ياران شان در دو سوى هستى صفوف ((خير و شر)) را آراسته اند، و ((انسان )) در اين ميانه ، مخير است كه هر صفى را كه بخواهد، اختيار كند. البته بغير از اينها باز فرشتگان ديگرى هستند... اين ، مجموعه نظام اعتقادى متافيزيك مذهب زرتشت است ، كه جهان بينى زرتشتى را نيز نشان مى دهد.))(359)