اوستا/ يشت ها و گاتها

((يشت ها))، سرودهاى توحيد است (كه مى گويند خود زرتشت گفته است ) كه بعضى با كلمه ((ياسين )) در قرآن برابر دانسته اند. چون اين كلمه قرائت هاى مختلفى دارد و به صورت ((يشمه )) و ((يشما)) و ((يسن )) و ((يسنا)) و... هم نوشته شده است . ((يشت ها)) سرودها و ادعيه اى است در ستايش ايزدان كه ايزد از ريشه ((يزد)) است كه همان ((يسنا)) و ((يشت )) و ((يزدان )) همه ريشه مشترك ((يزد)) دارند كه به معناى ((ستايش )) و ((پرستش )) است .))(386)
((كتاب ((اوستا)) شش فصل است ... اولين فصل گاتها است كه به عقيده زبان شناسان بزرگى چون ((بن و نيست )) اثر خود زرتشت است كه به نام سرودهاى دينى خطاب به ((اهورامزدا)) سروده است . زبان شناسان ، زبان اين سرودها را كهنه ترين زبانى مى دانند كه در ميان ما وجود دارد، و از لحاظ مفاهيم نيز چنين است . بر ((گاتها)) سرودهايى افزوده اند كه مجموعه ((گاتها)) و اضافات ((يسنا)) را مى سازند، كه سرودهايى است مربوط به عدالت و پرستش خدا. آنچه بر ((گاتها)) افزوده شده است ، زبان جديدى دارد كه از لحاظ زبان شناسى متعلق به دوره هخامنشى است ، و بعد به ((ويسپرد)) و ((ونديداد)) مى رسيم ، كه از نظر زبان شناسى به اواخر دوره ساسانى ... مربوط است . پس از نظر زمانى ، اوستا از زمان زرتشت آغاز مى شود (گاتها) و به پايان دوره ساسانى (زمان انوشيروان ) و آستانه ظهور اسلام مى رسد. در مطالعه اوستا هر چه از گاتها دور مى شويم ك از توحيد و لحن اهورامزداى واحد و يگانه و زرتشتى كه اهورامزدا را خالق همه چيز (نور و ظلمت و نيكى و بدى و زشتى و زيبايى ) خطاب مى كند، فاصله مى گيريم و به اواخر كتاب كه مى رسيم ، بطور روشن و مشخصى ، جهان به دو نيم مى شود، دو كشو، دو مرز، دو نژاد، و دو رئيس ‍ پيدا مى كند كه هر دوشان هم شاءن و هم نيرويند و در برابر هم ، سويى اهورامزدا است و سوى ديگر اهريمن ؛ يعنى خداى واحدى كه خالق شيطان و يزدان بود و خير و شر، خود نزول كرده است و به دو نيم شده است (نيمى خير و نيمى شر) و خود در برابر نيمه بد خويش ايستاده است.
كاملا روشن و مشخص است كه اين ، ثنويت و دوگانه پرستى است . بنابرانى ، اوستاى قديم يك متن دينى توحيدى است و هر چه پيش مى آئيم و به روزگار ساسانيان نزديكتر مى شويم ، به شركى مى رسيم كه بر اساس ‍ دوگانه پرستى بسيار مشخص و غير قابل توجيه و تفسيرى استوار است .))(387) ((كتاب مقدس آئين مزدا ((اوستا)) يا ((زند اوستا)) است (اوستا متن و زند تفسير است ). اين نوشته هاى مقدس فقط در قرن سوم ميلادى گردآورى شد و در قرن چهارم مسيحى به عنوان كتاب شريعت دين زرتشت اعلام گرديد، ولى يك بخش از اين آثار، مخصوصا پنج سرود موسوم به گاتها به عصرى بسيار پيشين تر تعلق دارد و تاءليف زرتشت است ...))(388) ((يشت ))ها از مهمترين قسمتهاى ((اوستا)) است و در بردارنده 21 فصل كه هر فصلى در تعريف و ستايش يكى از ((فرشتگان )) يا ((امشاسپندان )) است . هر قسمت از اين فصول را در زمان مخصوصى مى خوانند. مثلا در فروردين يك قسمت از ((يشت )) را، در روز 19 فروردين كه به نام فروردين و روز فروردين ماه است ، مى خوانند. و يا ((مهريشت )) را در روز مهرگان (16 مهرماه ) در تعريف مهر (خورشيد) بيان مى دارند. و تير پشت را در جشن ابر تيرگان بايد قرائت كرد.
نامهاى فصول با ذكر فرشته ويژه آن شناخته شده است :
1 هرمز يشت ،
2 خرداد يشت ،
3 ماه يشت ،
4 مهر يشت ،
5 فروردين يشت ،
6 دين يشت ،
7 زماياد يشت ،
8 هفت امشاسپند،
9 آبان يشت ،
10 تير يشت ،
11 سروش يشت ،
12 بهرام يشت ،
14 هوم يشت ،
15 اردى بهشت يشت ،
16 خورشيد يشت ،
17 گوش يشت ،
18 رشن يشت ،
19 رام يشت ،
20 اشتاد يشت ،
21 ونند يشت .
((يشت )) كلمه اوستائى ((يشتى )) از ريشه همان كلمه اوستائى ((يسنا)) مى باشد كه به معنى ((نيايش )) بكار مى رود و ((يشتى )) از ريشه همان كلمه اوستائى ((يسنا)) مى باشد كه به معنى ((نيايش )) بكار مى رود و (يسنا)) را در موقع (ستايش )) و ((عبادت )) مى خوانند. اما يشت ها ويژه ستايش ‍ خداوندگار و امشاسپندان و ايزدان است . بعضى محققان در رابطه با يشت ها گفته اند: در آغاز تركيب شعرى داشته و اين اندازه نبوده ، ولى بعدها به تدريج مطالبى بر انها افزوده شده و از صورت شعرى بيرون آمده اند. يشت هايى كه تا امروز باقى مانده اند، به 21 يشت مى رسند. نام هريشتى با يكى از ايزدان و امشاسپندان مشخص گرديده است . اما نخستين يشت معلوم و موسوم به هرمزديشت ، درباره پروردگار و صفات و افعال اوست . در يشت ها نشانه هائى از آئين آريائى ديده مى شود. در اين يشت ، مضامين و مطالبى است كه نشانه قدمت آن مى باشد. قديمى ترين يشت ها عبارتند از: آبان يشت ، مهر يشت ، فروردين يشت ، بهرام يشت ، ارديشت و رام يشت (389)
هزمرديشت اولين يشت است كه در آن از صفات خدا سخن رفته است . دومين يشت از دو قسمت تشكيل گرديده است كه عبارت است از: هفتن يشت كوچك و هفتن يشت بزرگ . اولى درباره هفت امشاسپند است كه قبلا اشاره شد. در ميان يشت ها فقط دو امشاسپنداند كه داراى يشت ويژه اى هستند: ((اشاوهيتنه )) يا ((اردى بهشت )) و ((همه لوتا وات )) يا ((خرداد)).
اگر چه گمان مى رود كه ديگر امشاسپندان هم داراى يشت مخصوص ‍ باشند، ولى چون بخشهايى از اوستا از بين رفته ، اثرى از آنها در دست نيست . سومين يشت موسوم به ((اردى يهشت يشت )) كه دومين ((امشاسپند)) است و چهارمين يشت موسوم به ((خرداد يشت )) كه به حساب پنجمين ((امشاسپند)) مى باشد. يشت پنجم به نام ((آبات يشت ))، ويژه ((ايزد آب )) است به نام ((آناهيتا)). الهه ايزد آب ديگرى به نام ((ايم نبات )) داريم كه به معنى ((زاده آبها)) است . و اين قديمى ترين قسمت اوستا است (390)