دفع يك شبهه قرآني
عزيزالله سليماني اردكاني (از مروجين معروف بهايي) در كتاب مصابيح هدايت خود (ج 3 ص 407) در ضمن شرح حال شيخ محمد ناطق اردستاني اصفهاني (يكي از مبلغين بهايي) از قول او نقل مي كند: و اما شبهه ي دوم «خاتميت» باقي ماند تا اين كه روزي در ضمن تحقيقات و مراجعه به قرآن به اين آيه تصادف كردم:
«و لو شئنا لبعثنا من كل قرية من نذير...»
معلوم مي شود، جناب ناطق وقتي به آيه مي رسد، شبهه اش درباره خاتميت برطرف مي گردد.
پاسخ اين كه:
اولا: آيه چنين است:
«و لقد صرفناه بينهم ليذكروا فأبي اكثر الناس الا كفورا ولو شئنا لبعثنا في كل قرية نذيرا؛
ما رحمت خود را در ميان مردم جاري كرديم تا متذكر و متنبه شوند، ولي اكثر مردم كفران ورزيدند، اگر ما خواسته بوديم در هر قريه اي پيغمبري را برمي انگيختيم تا آن ها را از عواقب گناه بترساند». [1] .
و ثانيا:
آيه حكايت از گذشته مي كند و از نظر موازين ادبي، كلمه «لو» مربوط به زمان گذشته بوده و در اموري كه محقق نمي شود استعمال مي گردد، مانند:
«لو كان فيهما آلهة الا الله لفسدتا؛ اگر در زمين و آسمان خداياني غير از خدا بود فساد و اختلال مي شد» [2] .
و به فرض اين كه مربوط به آينده باشد، توانايي خدا بر مبعوث ساختن پيامبران دليل بر وقوع آن نيست، البته خداوند بر همه چيز توانا است، ولي خودش پيامبر اسلام صلي الله عليه و آله و سلم را آخرين پيامبر قرار داده. و به فرض وقوع، لازمه ي معني آيه اين است كه در هر قريه اي پيغمبري مبعوث گردد و اين عملا برخلاف آن است كه مي بينيم.
و ثالثا: با توجه به آيات بعد، اين آيه در مقام نفي بعثت پيغمبران ديگر است، زيرا در آيه بعد مي فرمايد:
«فلا تطع الكافرين و جاهدهم به جهادا كبيرا؛ از كافران اطاعت نكن و با آنها مبارزه سخت كن»... «و ما ارسلناك الا مبشرا و نذيرا؛ ما تو را نفرستاديم مگر بشارت دهنده و ترساننده» [3] .
به عبارت ديگر تنها تو را به جاي پيامبران ديگر كه آنها توقع دارند، براي هدايت آن ها فرستادم.
* * *
[1] فرقان 50 و 51 بنابراين در اين آيه دو كلمه «من» نيست و فقط يك كلمه «في» هست.
[2] انبياء 22.
[3] فرقان - 56