آيا مراسم كنوني حج مصداق «قياما للناس» است؟

آيا اجتماع بيش از دو ميليون مسلمان در گرداگرد كعبه و زيارت آن، تأمين گر حيات مادي و معنوي و مايه قوام زندگي آنها است؟ اگر چنين است، بفرماييد در كدام يك از سالها، متولّيان وخطيبان حرمين، مسائل سازنده اسلامي را در اجتماعات بزرگ مطرح كرده اند و خطوطي را ترسيم نموده اند؟

در سال 1356 ه. ش. با گروهي از حافظان خردسال قرآن، به منظور انجام عمره مفرده به زيارت خانه خدا مشرف شديم. روزهاي حضور ما در آن ديار، اخبار حمله اسرائيل به جنوب لبنان، براي قلع و قمع فلسطيني ها در رسانه هاي گروهي منعكس بود. روز جمعه براي شركت در مسابقه قرائت قرآن در محل «تحفيظ القرآن الكريم» جنب حرم شريف حاضر شديم. رياست جلسه را يكي از شخصيتهاي كشور عربستان بر عهده داشت، مسابقه به پايان رسيد و پس از اندي، اذان نماز جمعه گفته شد و خطيب حرم برفراز منبر قرار گرفت، با خود گفتم، الآن پيرامون حادثه روز سخن خواهد گفت ولي چيزي نگذشت كه «حسن ظن» من به «سوء يقين» تبديل شد و خطيب، پيرامون آداب شركت در مساجد و نماز جمعه سخن گفت و اين كه بايد نظافت پا و دهان را رعايت نمود! او كلمه اي از حوادث روز بر زبان نياورد! از شخصيت مصري عضو «اخوان المسلمين»، كه در كنارم نشسته و از بدِ حادثه، به سرزمين «مكه» پناهنده شده بود، پرسيدم: اين خطبه، مطابق «مقتضاي حال» بود؟! او چون مرد منصفي بود، اظهار تأسف كرد و پاسخي نداد.

تمام خطبه هاي نماز جمعه در امثال اين مراكز چك شده و خطوط كلّي آن مشخص گرديده است. حتّي يك سخن نيز درباره استعمار و ضررهاي آمريكاي جهانخوار و اقمار آن بر جهانِ تحت استعمار گفته نمي شود. امّا آنچه بخواهي درباره شيعه و مجوس! سخن مي رانند، تا آنجا كه پس از انقلاب اسلامي كتابي منتشر مي كنند به نام «جاءَ دور المجوس!»

حال با توجه به اين اوضاع، مي توان گفت كه فرمانروايان نجد و رياض، پاسداران حرم الهي و زمينه سازان «قياماً لِلنّاس....» در جهان اسلام اند؟!