فشرده اى از کتاب «داعیة و لیس نبیاً»
اکنون با روشن شدن این مقدّمات به سراغ فشرده اى از اصل کتاب مى رویم.
حسن بن فرحان مالکى وهّابى نویسنده تواناى این کتاب که اثر خود را به نام «او اصلاح طلب بود نه پیامبر!» نامیده، عمدتاً به نقد سخنان و عقاید پیشواى وهّابیان در زمینه تکفیر مسلمین و نسبت دادن شرک و کفر به همه کسانى که وهّابى نیستند و سخنان او را نپذیرفته، پرداخته و در پنج فصل گفتنى ها را گفته است.
در فصل اول به سراغ نقد کتاب کشف الشبهات که از مشهورترین و مهم ترین کتاب هاى محمّد بن عبدالوهّاب است مى رود، و به صورت کاملا روشنى آن را نقد مى کند. در فصل دوم به نقد سایر کتب او در مسأله شرک و توحید مى پردازد.
در فصل سوم به سراغ این مهم مى رود که آیا او از مسأله تکفیر مسلمین عدول کرده است یا نه؟ سپس بخش عظیمى از تناقضات او را به صورت علمى آشکار مى سازد.
در فصل چهارم از موضوع مهمّ دیگرى بحث مى کند که آیا پیروان او چشم و گوش بسته همان مسیر تکفیر مسلمین را دنبال کردند و بر اشتباهات او صحّه نهادند یا به نقد نظرات شیخ پرداختند؟
و سرانجام در فصل پنجم به نقد نظرات دشمنان شیخ مى پردازد و تندروان را از معتدلان جدا مى سازد و خود در صف معتدلان وهّابى قرار مى گیرد.
جالب این که در پایان مى گوید: «خلاصه تمام بحث ها این است که شیخ در مسأله تکفیر راه خطا پیموده»، سپس مى افزاید:
«اعتراف به این مسأله براى افراد منصف با توجّه به استدلالات روشنى که داریم کار آسانى است، نه دین اسلام با این اعتراف از بین مى رود و نه خورشید از مغرب طلوع مى کند (و نه آسمان به زمین مى آید! فقط انسان جایز الخطایى خطا کرده است)».(1)
و ما مى افزاییم : بلکه به عکس این نقدها باعث رونق دین و پیراستن آیین اسلام از خشونت هاى وحشتناک و غیر انسانى است، و حدّاقل وهّابیّون معتدل را به جاى وهّابیون متعصّب تندرو مى نشاند.
با این توضیح به سراغ فشرده اى از هر یک از فصول کتاب مزبور مى رویم:
* * *
1. داعیة و لیس نبیاً، صفحه 28 و 29 .