2.قرآن اسوه و الگو است
قرآن، كتاب هدايت و الگو بوده، و ورود سوگند به غير خدا در اين كتاب، نشانه آن است كه اين نوع سوگندها شرك و بدعت و ياحرام و ممنوع نيست. ضمناً اگر اين گونه سوگند خوردن، به خدا اختصاص داشت و ديگران در آن سهم و حقّى نداشتند شايسته بود در قرآن يا در سخنان پيامبر، از آن به طور صريح ياد شود.
قرآن «تكبّر » را از صفات خدا مى داند(1)، ولى عقل و خرد و همچنين روايات، حاكى آن است كه صفتِ كبريايى، از آنِ خداست كه كمال و جمال خودجوش دارد، نه غير او كه ذاتاً فاقد هر نوع كمال بوده و هرچه دارد از خدا گرفته است.
وجود قريب چهل سوگند به غير خدا در قرآن، نشانه آن است كه چنين كارى اگر كار زيبا هم نباشد، جزء امور نازيبا نيز به شمار نمى رود و اگر چنين سوگندى شرك باشد، مفاد آن اين است كه خدايى كه ما را از هر نوع شرك نهى مى كند خود مرتكب آن گرديده است! از اين بيان روشن مى شود كه از نظر قرآن، سوگند به غير خدا، كه غالباً رمز عظمت وكرامت است، مانعى ندارد.
برخى كه در برابر چنين منطق قوى و محكمى قرار مى گيرند، به تأويل آيات ياد شده پرداخته و لفظى به نام «رب» را در تقدير مى گيرند و مى گويند: اگر خدا فرمود:(والشمس وضُحاها والقمر...) مقصود ربّ الشمس وربّ القمر است . بدين ترتيب، در حقيقت يك سوگند بيشتر در قرآن وارد نشده، و آن سوگند به خدا است! ناگفته پيداست اين نوع تأويل، چيزى جز تفسير به رأى نيست و در واقع، شخص تأويل كننده قبلاً براى خود عقيده اى را ساخته و پرداخته، ولى چون آهنگ آيات را با عقيده خود ناهماهنگ ديده، دست به چنين تأويلى زده است!
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------
1 . حشر/24.
-----------------------------------------------------------------------------------------------------------------------