تفويض اتصال به‌شرط ...!

مسئله مهم ديگري كه به‌منزله مبناي تعاليم حلقه موردتوجه است مسئله اتصال باشعور كيهاني و تفويض اين اتصال از جانب مركزيت حلقه است:

«براي بهره‌برداری از عرفان عملي عرفان كيهاني (حلقه) نياز به ايجاد اتصال به حلقه‌هاي متعدد شبكه شعور كيهاني مي‌باشد و اين اتصالات، اصل لاينفك اين شاخه عرفاني است. جهت تحقق بخشيدن به هر مبحث در عرفان عملي، نياز به حلقه‌هاي خاص و حفاظ‌هاي خاص آن حلقه مي‌باشد. اتصال به دو دسته كاربران و مربيان ارائه می‌شود كه تفويضي بوده در قبال مكتوب نمودن سوگندنامه‌هاي مربوطه، به آنان تفويض مي‌گردد. تفويض‌ها توسط مركزيت كه كنترل و هدایت‌کننده جريان عرفان كيهاني (حلقه) مي‌باشد انجام مي‌گيرد[1].

اولاً اين صغري و كبري چيدن‌ها و تشكيل حلقات متعدد با كاربري‌هاي گوناگون با ادعايي كه در اساسنامه حلقه ذکرشده کاملاً مغايرت دارد. در بخشي از اساسنامه حلقه آمده: «نظر به اينكه دنياي عرفان دنياي عشق است پس فاقد هرگونه فن و روش و تكنيك، پند و نصيحت و استدلال، سعي و كوشش و... بوده و دنياي بي‌ابزاري است؛ چه ابزارهاي حقيقي و چه ابزارهاي مجازي[2].» آيا این‌طور تشكيلاتي عمل نمودن و تشكيل سطوح مختلف و نيز استفاده از فنون ذهني و روان‌شناسانه ـ كه در جاي خود به آن نيز خواهيم پرداخت ـ نوعي استفاده از ابزار و تكنيك به شمار نمي‌رود؟

و ثانیاً در سيره كدام معصوم و عارف حقيقي‌اي اين نوع رفتارها و اعتراف‌نامه گرفتن‌ها وجود داشته است؟ ثالثاً تفويض اتصال و نيروي باطني سران حلقه ـ اگر وجود هم مي‌داشت ـ تنها با سپردن يك سوگندنامه و اخذ قول از كاربران مجاز مي‌شد؟ درحالی‌که در حوزه تعاليم عرفاني انبوهي از آموزه‌هاي سلوكي و طريقتي براي تهذيب و استعداد نفوس جهت آمادگي پذيرش اسرار الهي، وجود دارد كه خود مؤید آن است كه جز از راه عمل نمي‌توان به آن اسرار دست‌یافت؛ ليس للانسان الا ما سعي.

در اهميت اين حقيقت همين بس كه خداوند در نص صريح قرآن كريم در سوره كهف، داستان موسي و خضر را براي تنبه بندگان در این‌گونه مسائل ذكر نموده است. آنجا كه حتي يك پيامبر اولوالعزم بايد براي شنيدن و دريافت اسرار الهي مدت‌ها امتحان پس بدهد و براي وصول به علم لدني تحت تربيت سلوكي همچو خضري صبر پيشه نمايد چه جاي اين سوگندنامه گرفتن‌ها و تفويض اتصالات؟!

                                            شبان وادي ايمن گهي رسد به مراد               كه چند سالي به‌جان خدمت شعيب كند

پاورقي ها: ------------------------------------------------------------------------------------
[1] همان، ص 82.
[2] انسان از منظري ديگر، ص 78.