استدلال گلپايگاني به حديث ديگر از طبراني و جواب آن
گلپايگاني در صفحه ي 301 و 302 فرائد مي گويد: «و مولانا علي القاري الهروي كه از ائمه ي حنفيه است در كتاب اوصاف مهدي مي فرمايد و منها كما اخرجه الطبراني في الاوسط من طريق عمر بن علي عن علي بن ابيطالب انه قال للنبي عليه السلام: امنا المهدي ام من غيرنا يا رسول الله؟ قال: بل منا، بنا يختم الله الدين كما فتح بنا و بنا يستنقذون من الشرك و بنا يؤلف الله بين قلوبهم بعد عداوة الفتنة كما الف بين قلوبهم بعد عداوة الشرك و لعمر الله تلاوت اين عبارات لطيفه و رشاقت اين بيانات شريفه به نفسها شهادت مي دهد كه از مصدر نبوت و رسالت صادر شده و از سماء علم و حكمت الهيه نازل گشته و ترجمه ي حديث شريف اين است كه اميركبير از رسول مجيد پرسيد كه: آيا از ما است مهدي و يا از غير ما؟ فرمود: بلي از ما است، به ما خداوند ختم خواهد فرمود دين اسلام را چنانكه به ما فتح نمود و به ما از دام شرك نجات يابند و از خطر گمراهي رستگاري جويند خداوند قلوب عباد را پس از ظهور عداوت افتتان و تفرق به ما تأليف خواهد فرمود چنانكه در اول پس از عداوت شرك و بت پرستي به ما تأليف نمود يعني عداوت اختلافات مذهبيه در ظهور مهدي به سبب ما اهل البيت زائل خواهد شد چنانكه اختلافات و عداوتهاي وثنيه در آغاز تشريع اسلام به ما اهل البيت زائل گشت.
و اين عبارات صريح است كه ظهور مهدي سبب ختم اسلام و فتح شريعت و ديانت جديده باشد تا سبب تأليف و ارتباط قلوب ملل متفرقه گردد.»
جواب استدلال گلپايگاني به حديث ديگر طبراني
مي گويم: اين راست است كه عبارت حديث صريح است در اينكه به مهدي عليه السلام ختم دين اسلام شود ولي اين معني (چنانكه مكررا گذشت) دليل است بر اينكه آن حضرت آخرين وصي رسول خدا است چنانكه مدارك ديگر دين كه نمونه هائي از آن در همين كتاب نيز گذشت ناطق به اين معني است و هرگز دلالت ندارد كه آن حضرت فاتح شريعت و شارع ديانت جديده اي باشد.
گلپايگاني مي گويد: تا سبب تأليف و ارتباط قلوب ملل متفرقه گردد.
مقصودش اين است كه از حديث مزبور نيز استفاده مي شود كه به آن حضرت تأليف و ارتباط قلوب ملل متفرقه حاصل گردد پس اين معني شاهد و دليل است بر اينكه بايد حتما به آن حضرت فتح شريعت و ديانت جديده شود تا اين امر سبب تأليف و ارتباط قلوب ملل متفرقه گردد.
مي گويم: فتح شريعت و ديانت جديده اگر موجب احداث ملتي علاوه بر ملل سابقه و سبب تشتت و تفرق بيشتري در ميانه ي مردم نگردد (چنانكه چنين گشته است)
لااقل سبب منحصر براي تأليف و ارتباط قلوب نمي باشد چون ممكن است حضرت مهدي عليه السلام به وسيله احياء همان دين محمد صلي الله عليه و آله و نشر و بسط آن در تمام اقطار زمين و وارد ساختن تمام ملل مختلفه در تحت كلمه ي لا اله الا الله و محمد رسول الله صلي الله عليه و آله و شريعت واحده ي مقدسه ي اسلام تأليف و ارتباط قلوب ملل متفرقه را فراهم نمايد چنانكه احاديث كثيره به اعلي صوت مبين همين امر است و از جمله در همين كتاب كوچك مقداري از آنها گذشت.
پس جمله ي (بنا يؤلف الله بين قلوبهم بعد عداوة الفتنة) نيز شاهد بر فتح شريعت و ديانت جديده هرگز نمي باشد.
و اين حديث مانند حديث گذشته دليل براي عقايد ما درباره ي مهدي موعود عليه السلام است نه دليل به نفع امثال گلپايگاني چنانكه براي هر بيناي منصفي واضح و هويدا است.