بيت العدل

يكي از دستوراتي كه در زمان عبدالبهاء از طرف او صادر شد، برپا شدن مجمع و محلي به نام بيت العدل بود. حسينعلي بهاء اولين كسي بود كه به بنا شدن بيت العدل حكم نمود. او در «لوح عدل» مي گويد:
در هر مدينه از مدائن ارض به اسم عدل بيتي بنا كنند و در آن بيت، علي عدد الاسم الاعظم، از نفوس زكيه مطمئنه جمع شوند و هم چنين در نفوس و حفاظ ناموس و تعمير بلاد و السياسة التي جعلها الله اساسا للبلاد و حرزا للعباد ملاحظه كنند.
ولي اين امر به مدت تقريبا يك قرن از هنگام صدور تا اجراي آن به تعويق افتاد و عقيده ي بهائيان بر اين بود كه اساس اين امر بر مشورت است و پس از اغصان (پسرهاي بهاء) امور به مشورت و انتخاب منتهي مي شود و امناء آن كه نفوس منتخبه اند آن را به مصارف ايتام و معارف و غير آن باشد برسانند ولي به موجب الواح وصاياي عباس افندي (عبدالبهاء) بيت العدل با تمام شؤونش در شوقي افندي (امر الله) مستهلك است و او نسلا بعد نسل رئيس بيت العدل است و انتخاب كننده و عزل كننده اعضاي آن
مي باشد. و اما عايدات بيت العدل بايد اين گونه باشد:
1- ماليات اغنام (مال الله) كه عبارتست از صدي نوزده از هر چيز.
2- ارث طبقات مفقوده از وارث، كه «باب» هفت طبقه ارث براي ميت قرار داده بود؛ از اولاد و ازواج و آباء و امهات و اخوات و معلم. و بهاء هم در اقدس مي گويد:
قد قسمنا المواريث علي عدد الزاء.
3- ثلث ديه مسلمه.
4- اوقاف.
5- لقطه (كه در كتاب اقدس نيست ولي از ملحقات عباس افندي است).
بالاخره در سال 1330 شمسي مطابق با 1951 ميلادي شوقي افندي دستور تشكيل جنين بيت العدل اعظم را داد (يعني شش سال قبل از مرگش) و در رأس آن هيأت، كه از نه نفر تشكيل مي شد، شخصي را به نام ميسن ريمي قرار داد كه اين امر خود سبب بروز اختلافاتي در بين بهائيان شد، چون بنا به نظر عباس افندي (عبدالبهاء) امر الله بايد ولي امر الله بعد از خود را كه فرزندش مي باشد معرفي نموده و سپس اقدام به تشكيل بيت العدل نمايد ولي شوقي افندي نيز مانند عبدالبهاء داراي فرزند مذكر نبود و از طرفي همسر او با نام روحيه ماكسول كه كانادايي بود با ميسن ريمي كه فردي امريكايي بود توافق نداشت.