بازگشت به شيراز و ادعاي سيد علي محمد بر بابيت و قائميت
پس از اين كه سيد علي محمد از كربلا به موطن خود بازگشت توسط نامه با شاگردان سيد كاظم رشتي تماس داشت و در يكي از سوره هاي كتاب «احسن القصص» خود مي گويد:
«ان الله قد قدر ان يخرج ذلك الكتاب في تفسير احسن القصص من عند محمد بن حسن بن علي بن محمد بن علي بن موسي بن جعفر بن محمد بن علي بن حسن بن علي بن ابيطالب علي عبده لتكون حجة الله من عند الذكر علي العالمين بليغا»؛
يعني: خداوند تقدير كرد كه اين كتاب در تفسير احسن القصص از ناحيه محمد (امام زمان) فرزند حسن فرزند محمد فرزند علي فرزند موسي فرزند جعفر فرزند محمد فرزند علي فرزند حسين فرزند علي بن ابيطالب بيرون آمده به دست بنده اش (علي محمد) تا حجت خدا از طرف «ذكر» به جهانيان ابلاغ گردد».
پس از مكاتبات و مراسلات هيجده نفر از شاگردان سيد كاظم رشتي توسط ملاحسين بشرويه اي ملقب به «باب الباب» نيابت باب را پذيرفتند و ملقب به حروف «حي» شدند كه به حساب ابجد معادل با عدد 18 است. و اين در اولين مرحله ي ادعاي سيد علي محمد بر بابيت بود لذا در «احسن القصص» اقرار به وجود امام زمان (عج) كرده است و خود را در زمره ي فدويان او قرار داده است. و مي گويد:
«يا بقية الله قد افديت بكلي لك و رضيت السب في سبيلك و ما تمنيت الا القتل في محبتك».
يعني: «اي بقية الله همه ي وجودم را فداي تو كردم و راضي شدم كه در راه تو به من فحش و ناسزا بگويند و آرزويي جز مرگ در راه محبت تو ندارم».
«قل ان الله فاطر السموات و الارض من عنده حجة القائم المنتظر و انه هو الحق و اني أنا عبد من عباده»
يعني: «بگو خداوند آفريننده ي آسمان ها و زمين است. حجت او قائم منتظر از طرف اوست. او بر حق است و من بنده اي از بندگان او هستم».
و در «صحيفه ي عدليه» مي نويسد:
«و اشهد لأوصياء محمد صلي الله عليه و آله بعبده علي عليه السلام ثم بعد علي، الحسن ثم بعد الحسن، الحسين ثم بعد الحسين علي ثم بعد علي محمد ثم بعد محمد جعفر ثم بعد جعفر موسي ثم بعد موسي علي ثم بعد علي محمد ثم بعد محمد علي ثم بعد علي الحسن ثم بعد الحسن صاحب العصر و حجتك و بقيتك صلواتك عليهم اجمعين».
اين ادعاي باب از سال 1260 قمري در سن 25 سالگي شروع شده و تا سال 1264 ادامه پيدا كرد تا اين كه در اواخر سال 1264 ادعاي بابيت را به قائميت بدل نمود و به همين جهت فاضل مازندراني در كتاب «ظهور الحق» مطلب را اين گونه توجيه مي كند كه:
«در ابتداي امر خود را به نام باب و عبد بقية الله معروف فرمودند كه علي رغم القوم ايشان را مبعوث از امام غايب محمد بن الحسن عليه السلام تصور كردند».