حدیث شماره 8

8- مُحَمّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمّدِ بْنِ الْحَسَنِ زَعْلَانَ عَنْ أَبِي طَالِبٍ الْقُمّيّ عَنْ رَجُلٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللّهِ ع قَالَ قُلْتُ أَجْبَرَ اللّهُ الْعِبَادَ عَلَى الْمَعَاصِي قَالَ لَا قُلْتُ فَفَوّضَ إِلَيْهِمُ الْأَمْرَ قَالَ قَالَ لَا قَالَ قُلْتُ فَمَا ذَا قَالَ لُطْفٌ مِنْ رَبّكَ بَيْنَ ذَلِكَ‏
اصول كافى جلد 1 صفحه: 221 رواية: 8

ترجمه :
مردى گويد بامام صادق عليه‏ السلام عرض كردم: خدا بندگانرا بر گناه مجبور ساخته؟ فرمود: نه، گفتم: پس كار را به آنها واگذاشته؟ فرمود: نه، گفتم پس حقيقت چيست؟ فرمود: لطفى است از پروردگارت ميان اين دو مطلب.

شرح :
كلمه (((لطف))) را در اين حديث مرحوم فيض و استادش بامر دقيق و مشكل معنى كرده‏ اند و مرحوم مجلسى احتمال رحمت و توفيق پروردگار را هم داده و بلكه آنرا اختيار كرده است، و در هر حال تمام شارحين اين كلمه را توضيح مذهب اختيار و امر بين امرين دانسته ‏اند و چنانكه تحت عنوان اين باب گفتيم براى مذهب اختيار نه معنى گفته‏ اند و هر كسى اين كلمه را با مختار خود تطبيق مى ‏كند، ولى باصطلاح متكلمين كلمه (((لطف))) معنى ديگرى دارد و آن: (((چيزيست كه بنده را باطاعت نزديك كند و از معصيت دور دارد و به سرحد جبر و زور هم نرسد))) كه اماميه و معتزله اين معنى را بر خدا واجب عقلى دانسته و اشاعره واجب ندانسته‏ اند و هريك بر گفته خود دليلى دارند كه اين مقام مناسب ذكرش نيست.